1. تشخیص حق و باطل بر اساس سود و زیان مترتب بر کارها، در عمل بسیار دشوار است چرا که تمییز مصالح و منافع دور و نزدیک هر اعتقاد یا رفتار، کار ساده اى نیست و گاه دشوارتر از شناسایى حقیقت از راه علّت آن است. 2. ملاک تشخیص سود و زیان چیست؟ مصلحت و مفسده واقعى کدام است؟ مکتب پراگماتیسم جوابى براى این سؤال ها ارائه نمى دهد. نتیجه آن که ارزش هاى حقوقى و اخلاقى دستخوش تشخیص هاى مختلف افراد و چه بسا اغراض شخصى یا گروهى و هوا و هوس آنان قرار مى گیرد و هر کس در ذهن خود حقیقتى مى سازد و آن را به تناسب محیط تغییر مى دهد و وارونه مى کند. 3. پذیرش مکتب پراگماتیسم در عمل نیز ضایعات فراوانى دارد و اگر به طور کامل به اجرا گذاشته شود چه بسا به هرج و مرج و یا نقض وسیع قانون منجر گردد چرا که گاهى منفعت فرد در اطاعت نکردن از قانون است و مطابق نظریه پراگماتیسم حقیقت نیز همانجاست که مصلحت قرار دارد. ممکن است طرفداران این مکتب، براى پرهیز از چنین لازمه فاسدى، تشخیص مصلحت و مفسده هر عقیده و رفتارى را در اختیار قانونگذار بدانند ولى باید توجّه داشت که این کار در واقع خروج از مبانى پراگماتیسم و نقض آنهاست.