مذاهب منقرض شده فقهى:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
دوره دوم: عصر ظهور مذاهب فقهىمذاهب منقرض نشده:

مقصود از این نوع مذاهب، مذاهبى است که دوام چندانى نیافت و پس از مدتى ـ کم یا زیاد ـ از بین رفت. عمده آن مذاهب به قرار ذیل است:

1. مذهب حسن بصرى; حسن بن ابى الحسن یسار معروف به حسن بصرى (م 110) از تابعانِ شناخته شده بود. درباره وى گفته اند که: «از محضر یکصد و پنجاه صحابى استفاده کرده است. فتاواى او را برخى از علما در هفت جلد جمع آورى کرده اند».(2)

2. مذهب ابن ابى لیلى; محمّد بن عبدالرحمن بن ابى لیلى (م 148) از اصحاب رأى و نظر به شمار مى رفت; وى قاضى و مفتى معروف کوفه بود. درباره او گفته شده: «از یکصد و بیست تن از صحابه استفاده کرده است».(3)

3. مذهب اوزاعى; عبدالرحمن اوزاعى (م 157) صاحب مذهب خاصى بود که در شام گسترش یافت، ولى در قرن چهارم هجرى پیروان آن منقرض شدند. همچنین به مدت دویست سال این مذهب در میان مردم اندلس غلبه داشت، و سرانجام مذهب مالک در آنجا غالب شد.(4)

4. مذهب سفیان ثورى; ابوعبدالله سفیان بن سعید ثورى (م 161) اهل کوفه بود. وى به جهت خوف از حکومت وقت، مخفیانه زندگى مى کرد. جمعى از مردم یمن، اصفهان و موصل از او فتاوایى گرفتند. مذهب وى نیز در مدت کوتاهى منقرض گردید.(5)

5. مذهب لیث بن سعد; لیث بن سعد فهمى(م175) از فقهاى مصر بود که شافعى درباره او گفته است: «او از مالک فقیه تر بود». مذهب او نیز به علت عدم تدوین و کمى طرفدارانش پایدار نماند.(6)

6. مذهب ظاهرى; بنیانگذار این مذهب، ابوسلیمان داوود بن على بن خلف ظاهرى (م 270) است. وى نخست مقلّد مذهب شافعى بود، تا آنکه ریاست علمى بغداد به وى رسید; پس از آن براى خویش مذهب و شیوه اى را برگزید، که اساس آن عمل به ظاهر کتاب و سنّت بود، البتّه به شرط آن که از خود کتاب و سنّت و یا اجماع، دلیلى بر اینکه خلاف ظاهر مراد است اقامه نشود. او اگر نصّى نمى یافت، به اجماع عمل مى کرد، و از قیاس پرهیز داشت و معتقد بود عمومات کتاب و سنّت براى پاسخ به هر پرسشى کافى است. مذهب وى تا نیمه قرن دوم ادامه داشت، سپس از بین رفت. مردم بغداد، شهرهاى فارس و اندکى از مردم آفریقا و اندلس بر مذهب او بودند.

ابن خلدون (م 808) مى نویسد: این مذهب اکنون از بین رفته است. هر چند بعدها ابن حزم اندلسى نیز مذهب ظاهرى را پذیرفت، گر چه با مؤسّس این مذهب مخالفتهایى نیز داشت.(7)

7. مذهب طبرى; بنیانگذار این مذهب، مفسّر و مورّخ معروف ابوجعفر محمّد بن جریر طبرى(م310) است. او فقه را از داوود فرا گرفت و همچنین فقه اهل عراق و مالک و شافعى را نیز آموخت. او معتقد بود که احمد بن حنبل، فقیه نیست; بلکه صرفاً یک محدّث است.

طبرى نیز در فقه، مذهب خاصّى داشت که در بغداد گسترش یافت; او و پیروانش در فقه تألیفاتى داشتند که به دست ما نرسیده است. مذهب او نیز بعد از نیمه قرن پنجم رو به افول نهاد و منقرض شد و فقط آراى او در کتابها باقى ماند.(8)


1 . دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 6، ص 605.
2 . اعلام الموقعین، ج 1، ص 20; همچنین ر.ک: طبقات ابن سعد، ج 7، ص 156; وفیات الاعیان، ج 2، ص 69 ; تهذیب التّهذیب، ج 2، ص 263.
3 . اعلام الموقعین، ج 1، ص 21; ر.ک: تهذیب التّهذیب، ج 9، ص 301; الطبقات الکبرى، ج 6، ص 358، طبقات الفقهاء شیرازى، ص 84.
4 . موسوعه جمال عبدالناصر، ج 1، ص 34; الاعلام زرکلى، ج 3، ص 320 ; طبقات الفقهاء شیرازى، ص 76.
5 . موسوعه جمال عبدالناصر، ج 1، ص 34; تاریخ بغداد، ج 9،  ص 160-151; طبقات الکبرى، ج 6، ص 371; وفیات الاعیان ابن خلکان، ج 2، ص 386 ; تهذیب التّهذیب، ج 4، ص 111.

 

6 . تاریخ الفقه الاسلامى، ص 174; طبقات ابن سعد، ج 7، ص 517; وفیات الاعیان، ج 4، ص 127.
7 . ر.ک: موسوعه جمال عبدالناصر، ج 1، ص 34; طبقات الفقهاء شیرازى، ص 92; میزان الاعتدال، ج 1، ص 15 ; تاریخ بغداد، ج 6، ص 375-369.
8 . موسوعه جمال عبدالناصر، ج 1، ص 34; وفیات الاعیان، ج 1، ص 456 ; تاریخ بغداد، ج 2، ص 162.
 

 

دوره دوم: عصر ظهور مذاهب فقهىمذاهب منقرض نشده:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma