ج) حوزه هاى نیازمندى به دین

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
ب) هدف دیننیازهاى اجتماعى:

اما اینکه نیازها کدام است و در چه حوزه هایى است؟ در توضیح آن باید گفت انسان از سه نوع نیاز برخوردار است:

 

نیازهاى طبیعى:

نوع اوّل ازنیازها،نیازهاى اوّلیه و مربوط به حوزه زندگى طبیعى انسان است مثل نیاز به تغذیه، مسکن، دفاع از خود، نقل و انتقال از نقطه اى به نقطه دیگر.

ممکن است گفته شود براى رفع این نوع از نیازها نیازى به فقه نیست زیرا رافع این نیازها و در حقیقت آنچه موجب دوام و بقاى انسان است در محیط طبیعى اطراف خود انسان وجود دارد و طبعاً براى رفع این بخش از نیازها کافى است که با تلاش پیگیر، عناصر رفع کننده این نوع نیاز را به خدمت درآورد و طبیعت اطراف خویش را تسخیر کند و براى به خدمت درآوردن و تسخیر کردن، عقل و علم و ابتکار خود انسان، کافى است و نیازى به مداخله دین که مسئولیت هدایت انسان ها را به عهده دارد نیست چون مهار طبیعت و ساختن بعد مادى زندگى، دخالتى در هدایت و یا ضلالت انسان ندارد تا مشمول مقرّرات شریعت و قوانین فقه گردد.

به بیان دیگر: رسالت دینى، آموزش علوم و فنون و تعلیم روش هاى تسخیر طبیعت به انسان نیست چرا که خطاى در این حوزه، هیچ گاه سبب انحراف انسان از مسیر هدایت و سقوط او از مدار انسانیّت نشده و نخواهد شد، مثلا بعد از دو هزار سال که از عمر نظریّه هیئت بطلمیوس درباره زمین و کرات آسمانى گذشت خطا بودن آن کشف شد و نظریه جدید کپرینک و گالیله جانشین آن گردید و چنین خطایى منافاتى با رسیدن انسان به سعادت و با هدف کلى از آفرینش او ندارد.(1)

در جواب مى توان گفت: این سخن از یک نظر صحیح و قابل قبول است که رسالت دین، آموزش علوم و فنون و تعلیم روش هاى تسخیر طبیعت به انسان نیست ولى این مطلب به این معنا نخواهد بود که اسلام هیچگونه احکامى براى این فعالیت ها و روش ها تعیین نکرده است چرا که ممکن است پاره اى از روش هاى تسخیر طبیعت منجر به مفاسد اخلاقى و اجتماعى شود و انسان را از مسیر تکامل بازدارد و باید مورد نهى قرار گیرد. مثلا اسلام در مسائل اقتصادى و آنچه مربوط به بانکدارى است روش هایى را که منتهى به رباخوارى مى شود تحریم مى کند و همچنین خرید و فروش موادّ مخدّر و مشروبات الکلى و تمام امورى که زیان جسمى یا روحى و اخلاقى براى بشر دارد را تحریم کرده است.

پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به اعتقاد ما از طریق وحى مى دانست که مثلا فلان نوع گوشت براى انسان مفید و فلان نوع زیانبار است اوّلى را به حکم خداوند حلال و دومى را حرام معرفى کرد همچنین در انواع نوشیدنى ها و سایر امور مربوط به زندگى مادى.

و به تعبیر دیگر: عدم ورود شریعت در حوزه علوم و فنون مربوط به تسخیر طبیعت، به معناى عدم وضع احکام کلى براى این روشها و هدفمند کردن آن در مسیر سعادت بشر نیست (شاید گوینده آن سخن نیز منکر این مطلب نباشد) زیرا گرچه انسان مى تواند با تلاش پیگیر و با عقل و آگاهى هاى خودش عناصر رفع کننده نیازهاى طبیعى را به تسخیر درآورد لیکن شکى نیست که اوّلا این عناصر با عناصر دیگرى که بقاى انسان را تهدید مى کند درگیر است و باید با آن به مبارزه برخاست و آن را دفع کرد و از طرفى دیگر:

 

بسیارى از انسان ها زیاده خواه و افزون طلبند و هیچگاه به وضع موجود اگر چه نیازشان را رفع کند قانع نیستند و پس از آنکه اصل بودن خویش را تثبیت کردند براى ارتقاى کیفیّت زندگى خویش و درک لذائذ و رفاهیّات بیشتر، پیوسته تلاش مى کنند، و قطعاً در آن تزاحمات و درگیرى ها و در این زیاده خواهى ها و افزون طلبى ها اگر برنامه هاى الهى و مذهبى به کمک نیاید ضریب انحرافات بسیار بالا مى رود، انحرافاتى که فقر و فساد و تبعیض را در سطح جامعه موجب مى شود و طبیعى است فقر و فساد و تبعیض، تأثیر مستقیمى در روح و روان انسان مى گذاردوبدبینى ها ویأس ها وناهنجارى هاى دیگر اخلاقى را سبب مى شود و در نهایت صدمه جدّى را به حوزه سعادت و هدایت وارد مى سازد.

به همین دلیل در فقه اسلامى بایدها و نبایدهاى فراوانى در زمینه مسائل مربوط به زندگى طبیعى انسان وجود دارد، که او را از امور زیانبار و خطرات حفظ مى کند.

شاهد این سخن وجود کتاب طهارت و نجاست در فقه است براى حفظ مسائل بهداشتى، و کتاب هاى اطعمه و اشربه براى رهایى از غذاهایى که یا ضرر جسمى دارد یا ضرر معنوى و اخلاقى، و نیز تحریم بعضى از تصرّف هاى زیانبار در طبیعت که محیط زیست را ویران مى کند و به طور کلى تحریم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسان ها خطرآفرین است (و ممکن است خود انسان خطر آنها را هنوز درنیافته باشد).

نیازهاى روحى و معنوى:

نوع دوم از نیازها، نیازهاى روحى و معنوى و مربوط به حوزه روانى انسان است که منشأ گرایش هاى خیر خواهانه یا شرطلبانه در وجود انسان مى باشد و موجب صدور رفتارهاى ارزشى و ضدّ ارزشى از انسان مى شود مثل نیاز به آرامش روح و پرستش، نیاز به آگاه شدن از راز هستىِ خود و جهان، نیاز به محبّت و احسان و مانند آن.

شکّى نیست که دریافت پاسخ صحیح به این نیازها انسان را به انتخاب درستکارى و عدالت، محبّت و... وا مى دارد و به عکس، پاسخ نادرست به آن، او را به کفر، ظلم، نفرت مى کشاند.

نیازمندى انسان به فقه براى رفع این بخش از نیازها امرى روشن است زیرا گرچه عقل و فطرت انسان، از پرتوافشانى هایى در این حوزه برخوردارند و تا حدودى خیر و شر و حق و باطل را نشان انسان مى دهند لیکن به عقیده ما پیچیدگى هاى مسائل روحى و روانى و دخالت هاى گرایشات سرکش انسانى در این حوزه به قدرى زیاد است که عدم سامان دهى و دخالت وحى و واگذارى زمام امر به دست عقل و تجربه هاى بشرى، به یقین انسان را به انحراف مى کشاند.

بر همین اساس است که بخش مهمّى از شریعت مقدّس، تحت عنوان عبادات به این حوزه اختصاص یافته و فقه اسلامى با کمک گرفتن از دو بخش اخلاق و اعتقادات، راه شناخت عبودیّت و بندگى و آراسته شدن به مکارم اخلاقى را به انسان مى آموزد.


1 . ر.ک: مجلّه فقه اهل بیت، سال دوم، شماره 1، سال دوم،
ص 216-215، (مقاله جایگاه فقه در اندیشه اسلامى).

 

ب) هدف دیننیازهاى اجتماعى:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma