5. روایاتى که طریق اجتهاد و استنباط را آموزش مى دهد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
4. روایاتى که از فتواى بدون علم نهى مى کند:6. روایات حلّ تعارض احادیث

الف) عبدالاعلى مولى آل سام مى گوید: به امام صادق(علیه السلام)عرض کردم: (پایم لغزید) بر زمین افتادم، ناخنم کنده شد، با دوایى و پارچه اى انگشتم را بسته ام، براى وضویم چه کنم؟ فرمود:

«یُعرف هذا و أشباهه من کتاب الله عزّوجلّ (مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِى الدِّینِ مِنْ حَرَج) امسح علیه; این مسأله و امثال آن از کتاب خدا فهمیده مى شود (فرموده است:) «در دین حرجى (و مشقّتى) بر شما تحمیل نکرده» بنابراین روى همان پارچه مسح کن».(1)

این حدیث، راوى را هدایت مى کند که اگر به قرآن مراجعه کنید پاسخ را مى توانید از آن دریافت دارید، زیرا اگر مسح بشره غیر مقدور باشد، به حکم قاعده نفى حرج که از آیه استفاده مى شود، اصل مسح نباید ساقط گردد، و این چیزى جز آموختن روش اجتهاد نیست.

ب) زراره(2) مى گوید: امام باقر(علیه السلام) فرمود: «ازدواج با اهل کتاب جایز نیست». عرض کردم: حرمت آن در کجا (ى قرآن) آمده: فرمود: «(وَلاَ تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ)(3); هرگز زنان کافر را در همسرى خود نگاه ندارید».(4)

این حدیث اشاره به یک نحو استخراج فروع از آیات قرآن است.

ج) زراره مى گوید: به امام باقر(علیه السلام) عرض کردم: آیا به من نمى فرمایى از کجا معلوم مى شود که مسح باید بر قسمتى از سر و قسمتى از پاها باشد؟

امام(علیه السلام) خندید; سپس فرمود: اى زراره! در کتاب خدا(5) آمده: «(فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُم); صورتهایتان را بشویید»، از این عبارت فهمیده مى شود که «انّ الوجه کلّه ینبغی أن یغسله; مى بایست همه صورت را شست».

آنگاه فرمود: «و أیدیکم إلى المرافق; و دستهایتان را تا مرفق». پس از آن فرموده: «وامسحوا برؤوسکم; سرهایتان را مسح کنید». وقتى فرمود: «برؤوسکم» فهمیدیم باید قسمتى از سر را مسح کرد، «لمکان الباء: به جهت باء در برؤوسکم» پس از آن پاها را با سر همراه ساخته، همان گونه که دستها را با صورت و فرمود: «و أرجلکم إلى الکعبین; و پاهایتان را تا برآمدگى پشت پاها» وقتى آنها را با سر همراه ساخت، فهمیدیم که مسح بر قسمتى از آنهاست.(6)

این روایت نیز نحوه استنباط و اجتهاد را به زراره مى آموزد، اگر استنباط مجاز نبود، امام یا به او مى فرمود: حکمى تعبّدى است و به شما مربوط نمى شود، یا مى فرمود: ما چنین مى فهمیم ولى شما حق چنین استفاده اى را ندارید.

د) موسى بن بکر مى گوید: «قلت لابی عبدالله(علیه السلام): الرجل یغمى علیه الیوم أو یومین أو ثلاثة أو أکثر ذلک، کم یقضى من صلاته؟ فقال: ألا أخبرک بما ینتظم هذا و أشباهه. فقال: کلّ ما غلب الله علیه من أمر فالله أعذر لعبده و هذا من الأبواب الّتی یفتح کلّ باب منها ألف باب; از امام صادق(علیه السلام)پرسیدم: شخصى یک روز، دو روز، سه روز یا بیشتر بى هوش مى شود، نمى داند چند روز بوده، مى بایست چند روز نمازش را قضا کند؟ فرمود: مى خواهى مقیاس و معیارى را براى تو بگویم که این مسأله و امثال آن را نظام بخشد (و خود بتوانى در موارد مشابه پاسخ دهى؟).

پس از آن فرمود: هر جا (فرمان) خداوند غلبه دارد (و اختیار از دست عبد خارج است) خداوند عذر بنده اش را مى پذیرد. بنابراین نماز شخص بى هوش قضا ندارد. سپس فرمود: این از درهاى علومى است که هر در آن، هزار در را باز مى کند».(7)

طبق این روایت، امام صادق(علیه السلام) یک اصل کلى را به او آموخته که به وسیله آن، مى تواند حکم بسیارى از مسائل را استنباط کند و پاسخ گوید و این چیزى جز «انفتاح باب اجتهاد» و جواز استنباط نیست.

هـ ) «حیّون» یکى از یاران امام رضا(علیه السلام) نقل مى کند:

آن حضرت فرمود: «کسى که بتواند متشابهات قرآن را به محکمات بازگرداند، به صراط مستقیم هدایت شده»; (من ردّ متشابه القرآن إلى محکمه هُدى إلى صراط مستقیم). سپس فرمود: «در روایات ما نیز متشابهاتى همچون متشابهات قرآن، و محکماتى همچون قرآن است. متشابهاتش را به محکمات بازگردانیده، و از متشابهات بدون محکمات تبعیّت نکنید که گمراه مى شوید»; (إنّ فی أخبارنا متشابهاً کمتشابه القرآن و محکماً کمحکم القرآن، فردّوا متشابهها إلى محکمها و لا تتّبعوا دون محکمها فتضلّوا).(8) این حدیث دلیل روشن دیگرى بر مفتوح بودن باب اجتهاد است.

و) ابن ابى حاتم(9) و «بیهقى» از «دئلى» نقل کرده اند: زنى پس از شش ماه (ازدواج) وضع حمل کرد، به عمر اطّلاع دادند، عمر دستور رجم او را صادر کرد. على(علیه السلام) از جریان آگاه شد، فرمود: حکم او رجم نیست، عمر دلیل آن را خواست، امام فرمود: مگر خداوند نفرموده: «(وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ); مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر مى دهند؟»(10) و مگر نفرموده: «(وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْراً); دوران حاملگى و از شیرگرفتن او سى ماه است؟»(11) فستة أشهر حمله، و حولین. فذلک ثلاثون; بنابراین شش ماه دوران حمل و دو سال (بیست و چهار ماه دوران شیرخوارگى) مجموعاً مى شود سى ماه (از این رو او مرتکب خلاف نشده). عمر دستور داد حکم جارى نگردد.(12)

بدین ترتیب، امیرمؤمنان على(علیه السلام) با استدلال به دو آیه، نحوه استخراج حکم را ارائه فرمود. با این بیان روشن مى شود که از ضمیمه کردن آیات قرآن مى توان احکام را استنباط کرد. آیا این جز انفتاح باب اجتهاد است؟

ز) ابان، از سلیمان بن هارون نقل مى کند: از امام صادق(علیه السلام)شنیدم، مى فرمود: خدا هیچ حلال و حرامى را خلق نکرد، مگر اینکه براى آن حدّى قرار داد، مثل حدود خانه ها، آن بخشى که جزء راه است، راه، و آن بخشى که جزء خانه است، خانه محسوب مى شود. «حتّى أرش الخدش فماسواه، و الجلدة و نصف الجلدة; حتّى خسارت خراش و مانند آن و قصاص یک تازیانه یا نصف آن».(13)

آیا منظور از این روایت این است که همه جزئیات احکام مورد نیاز در قرآن و روایات اسلامى آمده است، یا این که قواعد کلى و اصولى بیان شده که مى توان مسائل غیر منصوص را از آن استنباط کرد؟ به یقین منظور همان احتمال دوم است.

ح) پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در آخرین حجّ خود که حجة الوداع نام گرفت، ضمن خطبه اى فرمود:

«لیس من عمل یقرّب إلى الجنّة إلاّ قد أمرتکم به و لا عمل یقرّب إلى النّار إلاّ قد نهیتکم عنه; هیچ عملى نیست که شما را به بهشت نزدیک کند، جز اینکه شما را بدان امر کردم، و عملى نیست که شما را به آتش نزدیک سازد جز اینکه شما را از آن نهى کردم».(14)

از این حدیث نیز استفاده مى شود که، اصول و کلیاتى در اختیار مسلمانان قرار داده شده که مى توانند وظایف خود را استنباط کنند و گرنه تمام جزئیات احکام در روایات پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیامده است.

ط) عن أبى عبدالله(علیه السلام) قال: «انّ الله تبارک و تعالى أنزل فی القرآن تبیان کلّ شىء، حتّى والله ما ترک الله شیئاً یحتاج إلیه العباد، حتّى لا یستطیع عبد یقول: لو کان هذا اُنزل فى القرآن إلاّ و قد أنزله الله فیه; امام صادق(علیه السلام)فرمود: خداى تبارک و تعالى در قرآن همه چیز را بیان کرده، به خدا سوگند هر چه را بندگان نیاز دارند فروگذار نکرده تا جایى که هیچ بنده اى نمى تواند بگوید: اگر این مطلب این گونه بود، در قرآن نازل شده بود، (آرى) خداوند آن مطلب را در قرآن آورده است».(15)

از این حدیث نیز بر مى آید که همه احکام در اصول کلّى قرآن آمده و مى توان استنباط نمود.

ى) حمّاد مى گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم مى فرمود: «ما من شىء إلاّ و فیه کتاب أو سنّة; هیچ چیزى وجود ندارد مگر اینکه (حکم آن) در کتاب یا سنّت آمده است».(16)

روشن است، پاسخ هر مسأله فرعى از فروع مورد ابتلاى امّت در قرآن و سنّت نیامده، بلکه ـ همانگونه که گذشت ـ اصول و کلیّاتى آمده که مى توان از آنها وظایف را در جایى که نصّ خاصّى وارد نشده استنباط کرد. بنابراین اجتهاد مجاز، و باب آن مفتوح است.

ک) سماعه مى گوید: از امام کاظم(علیه السلام)پرسیدم: آیا همه چیز در کتاب و سنّت است؟ یا شما مى گویید: در آن است؟ فرمود: «بل کلّ شىء فی کتاب الله و سنّة نبیّه; همه چیز در کتاب خدا و سنّت پیامبر اوست».(17) این حدیث نیز مانند سایر احادیث مى گوید: همه احکام در قرآن و سنّت آمده ولى به یقین منظور کلیّاتى است که باید از آن استنباط کرد.

 


1. کافى، ج 2، ص 33.
2. ابن ندیم گفته است : زراره بزرگترین شخصیّت شیعى در فقه و حدیث و آگاهى به کلام و مکتب تشیع مى باشد. نجاشى وى را بزرگ اصحاب امامیّه و از پیشتازان آنها در عصر خویش مى داند. وى قارى قرآن، فقیه، متکلّم، شاعر و ادیب بود. فضل و دین با هم در وى جمع شده بود. او در تمام آنچه را که روایت مى کند، صادق است. (تذکرة الاعیان، ص 24; تاریخ آل زرارة، ج 1، ص 24 و ج 1، ص 27 و ص 37 ; فهرست ابن ندیم، ج 1، ص 308 ; رجال نجاشى،ص 175، شماره 463).
3. ممتحنه، آیه 10.
4 . کافى، ج 5، ص 358; وسائل الشیعه، ج 20، ص 534; بحارالانوار، ج 2، ص 279.
5 . مائده، آیه 6.
6 . کافى، ج 3، ص 30.
7 . بحارالانوار، ج 2، ص 272.
8. بحارالانوار، ج 2، ص 185.
9. محمّد بن ادریس حنظلى معروف به ابن ابى حاتم کسى است که علماى اهل سنّت درباره او گفته اند: وى پیشوا، حافظ و از دانشمندان مشهور است. (به سبب قدرت حافظه و حفظ قرآن و احادیث) وى را حافظ مشرق گفته اند. (الکنى والألقاب، ج 1، ص 44).
10. بقره، آیه 233.
11. احقاف، آیه 15.
12. الغدیر، ج 6، ص 93.
13. کافى، ج 1، ص 59.
14. المستدرک على الصحیحین، ج 2، ص 5. این روایت در کافى، ج 2، ص 74 نیز با کمى تفاوت نقل شده است.
15. کافى، ج 1، ص 59.
16. همان مدرک.
17. همان مدرک، ص 62.
4. روایاتى که از فتواى بدون علم نهى مى کند:6. روایات حلّ تعارض احادیث
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma