3. محدوده انسداد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
ب) علل شرعى حکم به انسدادفصل دوم: پى آمدهاى منفى انسداد باب اجتهاد

انسداد باب اجتهاد از نظر معتقدان به آن به طور مطلق، اجماعى نیست، بلکه گروهى به «انسداد خاص» قائل اند و باب اجتهاد را در بخشى از مباحث مسدود و در برخى مفتوح مى دانند و بعضى دیگر از علماى اهل سنّت ـ اخیراً ـ باب اجتهاد را در همه مباحث فقهى مفتوح دانسته، نظریّه انسداد را مانند اعتقاد پیروان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) رها ساخته اند که در پایان این بحث به آن خواهیم پرداخت.

منظور از «انسداد خاص» این است که اجتهاد نسبت به فتاواى ائمّه اربعه مسدود است; یعنى در جایى که آنها فتوا دارند کسى حق اظهار نظر ندارد و چنانچه فتوایى دهد، پذیرفته نیست اما در مواردى که آنها مسکوت گذارده اند، اجتهاد آزاد است، در اینجا به برخى از موارد اشاره مى کنیم:

1. در کتاب «ارشاد النقاد» آمده است:

«شیخ تقى الدین، ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمن شهرزورى معروف به ابن صلاح(643-577)، از کسانى بود که تقلید ائمّه اربعه و سدّ باب اجتهاد بعد از آنها را واجب مى دانست».(1)

روشن است این کلام در موردى درست است که آنان فتوا داشته باشند، نه در آنجا که فتوا ندارند; بنابراین، مفهوم سخن این است: آنجا که فتوایى از آنان نقل نشده دیگران مى توانند نظر دهند و اجتهاد کنند.

2. صاحب کتاب «الموافقات»، ابراهیم بن موسى مالکى شاطبى (م 790) مى نویسد:

«إن الوقایع فی الوجود لا تنحصر فلا یصحّ دخولها تحت الادلة المنحصرة و لذلک احتیج إلى فتح باب الاجتهاد من القیاس و غیره فلابدّ من حدوث وقایع لا تکون منصوصاً على حکمها و لا یوجد للأوّلین فیها اجتهاد... فإذاً لابدّ من الاجتهاد فی کل زمان لأنّ الوقائع المفروضة لا تختصّ بزمان دون زمان; حوادث و مسائل جدید محدود نیستند، لذا نمى توان همه را تحت ادلّه محدودى وارد کرد. بنابر این، احتیاج به فتح باب اجتهاد از قبیل قیاس و غیر قیاس پیدا شده، پس در مورد وقایع و حوادثى که نص بر آنها نیست و گذشتگان از علما نسبت به آنها اجتهاد نکرده اند، چاره اى جز اجتهاد نیست. پس در هر زمانى اجتهاد لازم است; چون مسائل جدید در همه زمان ها وجود دارد».(2)

3. در کتاب «الاصول العامة للفقه المقارن» از قول صاحب «الاشباه» آمده است:

«در کتاب تحریر تصریح شده است که عدم جواز عمل به مذهب مخالف ائمّه اربعه، اجماعى است; به جهت استحکام فتاوا و کثرت پیروان آنها».(3)

روشن است استحکام در فتاوایى است که صادر شده، اما آنچه صادر نشده نیاز به اجتهاد دارد.

4. در کتاب «القول المفید» پیروان مذهب «زیدیه» را به دو قسمت تقسیم مى کند; قائلان به انفتاح عام و قائلان به انفتاح خاص.

وى مى گوید: «بخلاف غیرهم من المقلّدة فإنهم أوجبوا على أنفسهم تقلید المعیّن و استراحوا إلى أنّ باب الاجتهاد قد انسدّ; برخى از آنها تقلید مذهب را بر خودشان واجب دانسته و گفته اند باب اجتهاد مسدود است».(4)

در جاى دیگرى آمده است:

«أما الاجتهاد المطلق فقالوا اختتم بالأئمة الأربعة حتّى أوجبوا تقلید واحد من هؤلاء على الأمّة; اجتهاد مطلق با ائمّه اربعه تمام شد و تقلید از این ائمّه واجب است».(5)

نتیجه اینکه: بسیارى از قائلان به انسداد باب اجتهاد مورد آن را تنها جایى مى دانند که ائمّه اربعه فتوا دارند و در موارد دیگر باب اجتهاد را مفتوح مى شمرند. منطق عقل نیز همین را اقتضا مى کند. زیرا در غیر این صورت، مسائل مزبور بى تکلیف مى ماند.

 


1 . ارشاد النقاد، ص 48-46.
2 . الموافقات، ج 4، ص 104 ; ارشاد النقاد، ص 35.
3 . الاصول العامة للفقه المقارن، ص 601.
4 . القول المفید، ص 62.
5 . ارشاد النقاد، ص 27-26.

 

 

ب) علل شرعى حکم به انسدادفصل دوم: پى آمدهاى منفى انسداد باب اجتهاد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma