2. هماهنگى فقه اسلامى با فطرت(1)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
1. «فقه» انعکاسى از برترى خالق عقل بر عقل3. فراگیر بودن فقه نسبت به همه نیازها

از جمله از امتیازات فقه اسلامى هماهنگى آن با فطرت شفّاف و زلال توحیدى است; اگر بر اساس آیه (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا)(2) همه انسان ها در مجموعه «دین» بر فطرت الهى و توحیدى سرشته شده اند، فقه و شریعت که رکنى از ارکان سه گانه «دین» است نیز فطرى خواهد بود، لذا در تفسیر کلمه «معروف» که شریعت، پیوسته به آن امر مى کند و از ضدّ آن (منکر) نهى مى نماید بعضى از مفسّران بزرگ تصریح کرده اند : «با توجّه به این که اسلام شریعتش را بر اساس فطرت و خلقت اوّلى انسان بنا نهاده، «معروف» نزد اسلام، چیزى است که مردم ـ اگر در مسیر فطرت قدم دارند و از حالت اوّلیه خلقت تجاوز نکنند ـ آن را مى شناسند»(3)و به تعبیر دیگر: «معروف» و «منکر» یعنى «شناخته» و «ناشناخته» اشاره روشنى به این حقیقت دارد که کارهاى نیک با روح و فطرت انسان آشناست و کارهاى زشت، ناآشناست.

به بیان دیگر: برخلاف آنچه بعضى مى پندارند فطرى بودن «دین» منحصر به اصل توحید و خداپرستى نیست بلکه شامل تمام اصول و فروع مى شود; البتّه منظور کلیات فروع است، فى المثل «جهاد» یک امر فطرى است چرا که هر کس با فطرت خود درک مى کند که در مقابل تهاجم دشمن باید از خود دفاع کند، «حج» که یک عبادت دسته جمعى است با فطرت اجتماعى بودن انسان هماهنگ است، «نکاح و ازدواج» که براى ارضاى سالم غریزه جنسى است به فرمان فطرت انجام مى شود و «حسن عدل و قبح ظلم» از فطریات است.

از برکات این ویژگى این است که همچنانکه فطرت انسانى امرى ثابت و پایدار و همگانى و همه زمانى است قوانین و مقرّرات دینى نیز کهنه نمى شود و براى همه اعصار و امصار سریان و جریان دارد. بر همین اساس است که در ادامه آیه مزبور آمده است: «(لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ); دگرگونى در آفرینش الهى نیست این است آیین استوار».

البتّه دوام و استمرار فقه، لازمه خاتمیّت دین نیز مى باشد زیرا خاتمیّت دین اسلام اقتضا دارد که آیین و قوانین اسلامى به حدّ تمام و کمال رسیده باشد و در بستر زمان و طول دوران با همه فراز و نشیب ها و مقتضیّات و مطالبات مختلفش قابل تطبیق و پیاده شدن باشد.

تفصیل رمز و راز این دوام و جاودانگى، با آن اختلاف و دگرگونى در زمان و مکان، در فصل دیگرى از همین کتاب تحت عنوان «نقش زمان و مکان در اجتهاد» آمده است.


1 . فطرت در اصل به معناى شکافتن چیزى از طرف طول است و سپس به هر گونه شکافتن نیز اطلاق شده است و از آنجا که آفرینش و خلقت به منزله شکافتن پرده عدم است یکى از معانى مهم این واژه، آفرینش و خلقت است (مفردات راغب، لسان العرب، ذیل واژه فطر) البتّه واژه فطرت گاه در کنار دو واژه طبیعت و غریزه قرار مى گیرد ولى با آنها متفاوت است; «طبیعت» به معناى ویژگى هاى ذاتى موجودات است و مشترک بین موجودات زنده و بى جان است ولى «غریزه» اختصاص به جانداران دارد گرچه مشترک بین انسان و حیوان است و به معناى انگیزه ها و کشش هاى غیر آگاهانه اى است که بدون دخالت اراده، تأثیر خود را مى گذارد در حالى که «فطرت» اختصاص به انسان و جنبه خودآگاهى دارد.
2 . روم، آیه 30 .
3 . المیزان، ج 2، ص 232 .
 

 

1. «فقه» انعکاسى از برترى خالق عقل بر عقل3. فراگیر بودن فقه نسبت به همه نیازها
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma