همان گونه که در مقدّمه گفته شد، این مسأله مترتب بر قبول حسن و قبح ذاتى اشیا و مسأله «عدل» و «اختیار» است، کسانى مانند «معتزله» که حسن و قبح ذاتى را قبول دارند و طرفدار آزادى انسان هستند و همچنین قائلین به حجیّت قیاس، مسأله تعلیل و فلسفه احکام را پذیرفته اند و شدیداً بر منکران آن معترضند. در مقابل آنها «اشاعره» و همچنین ظاهریّون مانند «ابن حزم اندلسى» و نیز کسانى که قیاس را حجّت نمى دانند منکر فلسفه احکام مى باشند و بر گروه اوّل اعتراض مى کنند. جالب اینکه هر کدام از دو گروه فوق طرف مقابل خود را آن چنان مورد ملامت و سرزنش قرار مى دهد که گاهى سر از تکفیر در مى آورد!