5 . علم اصول فقه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
4. علم رجالمخالفت اخبارى ها با علم اصول:

علم اصول، عبارت از مجموعه قواعدى است که نتیجه آن در طریق استنباط احکام شرعى قرار مى گیرد و در جاى دیگر از آن بحث نشده است.

ادلّه توقّف اجتهاد بر علم اصول

علم اصول یکى از مهم ترین و اساسى ترین مقدمات براى اجتهاد است به گونه اى که اگر کسى از این علم بهره نداشته باشد براى او امکان اجتهاد نیست. همانند فرمولهاى ریاضى که اگر کسى آگاهى از آن نداشته باشد نمى تواند مسائل و مشکلات بسیارى از علوم، مانند فیزیک، شیمى، هیئت، نجوم و مانند آن را حلّ کند. همچنین در باب اجتهاد اگر کسى از قواعد و فرمولهاى علم اصول آگاهى نداشته باشد، نمى تواند مجتهد بشود و باید این علم را از روى اجتهاد و نظر بداند، نه از روى تقلید; یعنى در مسائل اصولى باید خودش صاحب نظر باشد.

به هر حال، دلیل توقّف اجتهاد بر علم اصول را مى توان در تعریف و موضوع علم اصول یافت، زیرا موضوع علم اصول، ادلّه اربعه (کتاب، سنّت، اجماع و عقل) و یا به طور کلّى تر «الحجة فى الفقه» است، یعنى هر دلیل کلّى که در فقه بر آن تکیه مى شود. بنابراین، بدون علم اصول حجیّت ظواهر کتاب الله و سنّت و حجیّت خبر واحد و اجماع و دلیل عقل مشخص نمى شود و شرایط هر یک از این ادلّه را باید در علم اصول جستجو کرد. مثلا یکى از ادلّه احکام شرعیّه، عقل است باید دید مقصود از آن عقل نظرى است یا بدیهى، مستقل از کتاب و سنّت است یا غیر مستقل; و یا اینکه یکى از ادلّه، اجماع است. باید روشن شود آیا اجماع به معناى اتّفاق همه علماى اعصار است یا علماى عصر واحد، اجماع دخولى است یا کشفى و حدسى.

همچنین در مورد حجیّت خبر ثقه، گاه روایات ثقات با هم متعارضند و هنگام تعارض چه امورى مى تواند سبب ترجیح شود و اگر کار ترجیح به جایى نرسید آیا حکم، تخییر میان دو خبر متعارض است یا هر دو سقوط مى کند، همه این مباحث را علم اصول متکفل است.

اضافه بر اینها مصادیقى از ظواهر الفاظ است که در جایى دیگر (صرف و نحو و لغت) تبیین نشده، مانند ظهور صیغه امر در وجوب یا فوریت و ظهور صیغه نهى در حرمت و دوام، و نیز ظهور عام تخصیص خورده در باقى مانده و امثال اینها که امروز در علم اصول، حق آن به طور کامل ادا شده است.

از اینها که بگذریم، در صورتى که فقیه به هیچ یک از ادلّه چهارگانه دسترسى پیدا نکند و در شک باقى بماند که آیا فلان عمل حرام است یا حلال، واجب است یا مستحب، تکلیف او برائت است یا احتیاط، استصحاب است یا تخییر. همه این مسائل در علم اصول تبیین شده و هر فقیهى بدون آگاهى کامل از آنها دچار مشکل خواهد شد.

در یک کلمه مى توان گفت: نیاز فقیه به «علم اصول» در استنباط احکام شرع، از تمام علوم پیش نیاز بیشتر است، زیرا در هر گام با اصل یا قاعده اى روبه رو است که فقط در علم اصول تبیین شده است.

بنابراین، نیاز به علم اصول براى رسیدن به اجتهاد امرى ضرورى و لازم است و تقریباً همه دانشمندان اسلامى، جز گروهى اندک، معترفند که علم اصول یکى از پیش نیازهاى اساسى براى اجتهاد است،(1) تا جایى که حتّى فخر رازى گفته است:

«إنّ أهمّ العلوم للمجتهد، علم اصول الفقه; مهم ترین علوم مورد نیاز مجتهد، علم اصول فقه است».(2)

مرحوم آیة الله خویى مى گوید:

«و أمّا علم الأُصول فتوقّف الاستنباط علیه أوضح من أن یخفى; متوقّف بودن استنباط بر علم اصول بسیار واضح و روشن است».(3)


1 . مبادئ الوصول الى علم الاصول، ص 242; نهایة الافکار، ج 4، ص 227; فوائد الحائریه، ص 336; منتهى الاصول، ج 2، ص 793; ارشاد الفحول، ص 420; المستصفى، ج 2، ص 351; الاجتهاد فى الشریعة الاسلامیّه، ص 29.
2 . المحصول (فخر رازى)، ج 2، ص 435.
3 . مصباح الاصول، ج 3، ص 444.
 

4. علم رجالمخالفت اخبارى ها با علم اصول:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma