مى دانیم هر علمى از مسایل گوناگونى تشکیل شده که داراى قدر جامعى از نظر موضوع یا نتیجه و هدف است و براى این که آن علم براى محقّقان و نوآموزان قابل استفاده باشد، بزرگان آن علم، مسایل آن را دسته بندى مى کنند هر گروه از مسایل را که رابطه نزدیکترى با هم دارند، در یک فصل جاى مى دهند، سپس سعى مى کنند که بین فصول، ترتیب منطقى مقبولى ایجاد کنند تا فراگیرى آن علم، آسان شود.
این قاعده شامل تمام علوم دینى و تجربى و ریاضى و انسانى مى شود و علم فقه نیز از این قاعده مستثنا نیست.
از زمان هاى قدیم، فقها کوشیدند مسایل فقه را طبقه بندى محدودى کنند و با اختلاف سلیقه اى که داشتند تقسیمات گوناگونى براى مسایل فقهى فراهم شد.
فقهاى اهل سنّت راه هایى براى خود انتخاب کردند و فقهاى امامیّه نیز طرق دیگرى را برگزیدند که در بعضى از موارد شباهت زیادى با هم دارد.
شایان توجّه است که به طبقه بندى بحث هاى فقهى از دو زاویه مى توان نگاه کرد:
1. دسته بندى در درون هر باب.
2. دسته بندى میان باب هاى مختلف فقه.