قبول اینکه اسلام خاتم ادیان است، اقتضا دارد که احکامى جهانى و جاودانى داشته باشد. این سخن با پذیرش انسداد باب اجتهاد، و اکتفا کردن به فتاواى گذشتگان به هیچ وجه همخوانى ندارد.
پذیرش این نظر به مثابه خروج از چرخه زندگى جهانى است. دینى که نتواند وظایف انسانها را در تمام مکانها و همه ازمنه تبیین کند، و حکم فعالیتها و تلاشهاى آنان را ارائه دهد، دینى است موسمى و مقطعى، براى جامعه اى خاص، در دورانى مخصوص، که زمان آن نیز سپرى شده است و این همان تهمتى است که دشمنان به اسلام مى زنند.