در کتاب «ارشاد النقاد» آمده است:
«سدّ باب اجتهاد بر علماى شایسته از آثار سوء تقلید است که بر امّت روا شده است. شوکانى(1)مى گوید: این مقوله یعنى انسداد باب اجتهاد و لزوم تقلید اگر مطرح نشده بود، اجتهاد براى همه امور کافى بود. انسداد باب اجتهاد، مسأله اى است که شریعت را از بین مى برد و نسخ کلام خدا و رسول خدا و مقدّم کردن غیر خدا و رسول و جایگزینى غیر آنها را، به همراه دارد».(2)
از این بیان استفاده مى شود اگر اجتهاد نباشد، کلام خدا و کلام رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نسخ و مبدّل مى شود; زیرا ظاهر آیات قرآن و روایات رسول خدا(صلى الله علیه وآله) این است که همه حق دارند در فهم مسائل اسلامى بیندیشند و اجتهاد کنند، و اگر گروهى را از اجتهاد نهى کنیم در واقع با عمومیّت کتاب و سنّت مخالفت کرده ایم و همچنین حرف این و آن را بر سخنان خدا و رسولش مقدّم داشته ایم.