انفتاح در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) و صحابه:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
2. سیره ائمّه(علیهم السلام) و دانشمندانقرن اوّل:

معتقدان به انفتاح و انسداد، هر دو اتّفاق نظر دارند که در دوره رسول خدا(صلى الله علیه وآله) تا مدتى بعد از رحلت آن حضرت، باب اجتهاد مفتوح بود و علماى امّت به آسانى مى توانستند اجتهاد کرده و نظر خود را اعلام دارند. این مسأله به قدرى توسعه داشت که گاه دچار افراط شده و اجتهاد در مقابل نصّ را جایز شمردند که از نظر ما مردود است; زیرا با وجود نصّ قرآن یا سنّت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) جایى براى اجتهاد باقى نمى ماند; زیرا آن وحى است و مخالفت با وحى جایز نیست. مرحوم شرف الدّین به موارد متعددى از آن در کتاب المراجعات اشاره کرده است.(1)

نویسنده کتاب «اعلام المُوَقّعین» صحابه را نخستین کسانى مى داند که اجتهاد کردند، وى مى گوید:

«صحابه نخستین کسانى بودند که قیاس و اجتهاد کردند. آنها وقایع را کنار هم گذاشتند و حوادث امثال را به هم تشبیه کردند و حکم بعضى حوادث را در بعضى دیگر جارى، و باب اجتهاد را براى علما باز نمودند و راه را براى آنها هموار ساختند و آن را هم تبیین کردند. آیا انسان عاقل شک مى کند در اینکه وقتى پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «کسى که خشمگین است بین دو نفر قضاوت نکند»، منظورش این است که غضب، قلب و ذهن انسان را مشوّش مى کند و نمى گذارد انسان خوب بفهمد و مانع از اظهار نظر کامل او مى شود و راه علم و قصد را بر او مى بندد. کسى که نهى را فقط محدود به حالت غضب کند و ناراحتى و ترس شدید، گرسنگى، درد شدید و مشغول بودن قلب را جزء حالات نهى شده نداند، فقه و فهم او اندک است».(2)

وى در ادامه، کیفیت اجتهاد را بیان و به یک نمونه اجتهاد در ذیل کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) اشاره مى کند.

بیان این نکته ضرورى است که قیاس هر گاه قطعى باشد (مانند مثال بالا که مربوط به صفات قاضى است) همه آن را معتبر مى دانند و ما آن را الغاى خصوصیّت مى نامیم و اگر ظنى باشد، دلیل بر اعتبار آن نیست.

آمِدى در بحث تخطئه و تصویب به امورى استدلال کرده که همه آنها دلیل بر انفتاح باب اجتهاد در عصر صحابه است.

1. سنّت; در این دلیل، پس از اشاره به حدیث «أصحابی کالنّجوم بأیّهم اقتدیتم اهتدیتم» تصریح به حجیّت فتواى صحابه مى کند.

2. اجماع; صحابه اتّفاق دارند بر جواز اختلاف بعضى از آنها با برخى دیگر، بدون اینکه انکارى بین آنها باشد.(3)

3. دلیل عقلى; وى سپس به دلیل عقل مى پردازد که با صراحت «انفتاح باب اجتهاد» را بیان مى کند.

این گونه تعبیرات که حکایت از مفتوح بودن باب اجتهاد در عصر صحابه مى کند، در سخنان علماى اهل سنّت فراوان است.

 


1. المراجعات، نامه هاى 84 تا 98.
2. اعلام الموقعین، ج 1، ص 203.
3. الإحکام فى اصول الأحکام، ج 4، ص 199.
 
2. سیره ائمّه(علیهم السلام) و دانشمندانقرن اوّل:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma