واژه «دین» در لغت و در اصل به معناى طاعت و انقیاد و خضوع در مقابل فرمانها و مقرّراتى معیّن است(1) و نیز به معناى جزا و پاداش آمده(2) از باب اینکه لازمه طاعت و انقیاد، جزا و پاداش است.(3) به نظر مى رسد که در آیاتى نظیر (وَأَخْلَصُوا دِینَهُمْ للهِِ)(4) و (مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ)(5) و (حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ للهِِ)(6) معناى اوّل «دین» مراد است. چنانکه در مشتقاتى چون واژه «متدیّن» نیز همین معنا اراده شده، چرا که به کسى گفته مى شود که در مقابل فرامین الهى مطیع و منقاد بوده باشد. معناى دوّم نیز در آیاتى نظیر (مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ)(7) مقصود است.
در اصطلاح قرآنى و در میان متشرّعین و نیز عرف عقلا، مقصود از «دین» مجموع یک مکتب اعمّ از عقاید و اخلاق و احکام است و از همین قبیل است آیه (هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ)(8) و آیه (لاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ...)(9) و نیز آیه (شَرَعَ لَکُمْ مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَالَّذِى أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ)(10) به قرینه ذیل آن (کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ) که ناظر به مسأله توحید است. گرچه به پندار بعضى، مراد از آن در این آیه و آیه دوم خصوص قوانین و مقرّرات است(11); ولى غالب مفسّران به عمومیّت و شمول این واژه در این دو آیه تصریح کرده اند.(12)
چنانکه از همین قبیل است استعمالات و تعبیرات رایج در میان متشرّعین و عرف و عقلا نظیر «دین اسلام» و یا «دین یهود» و «دین نصارا».
البتّه روشن است که این معنا نیز بى ارتباط با معناى لغوىِ (طاعت و خضوع) نیست چرا که با پذیرش مجموعه عقاید و اخلاق و احکام دینى است که طاعت و انقیاد در مقابل شارع مقدّس تحقق مى یابد.
از آنچه گذشت همخوانى و هماهنگى این واژه با واژه «فقه» روشن مى شود زیرا همان گونه که گفته شد این واژه چه در فرهنگ قرآنى و فرهنگ روایات و چه در عرف متشرعین صدر اوّل، به معناى بصیرت در مجموعه دین اعم از عقاید و اخلاق واحکام است و فقیه قرآنى و فقیه اهل بیت معادل «دین شناس» و «عارف به مجموعه دین» است.