1. دیدگاه بنتام در اجرا با مشکل بزرگى روبه رو مى شود چرا که اوّلا ارزش ها در نگاه افراد جامعه، گوناگون است. و ثانیاً وسایل تأمین لذایذ نیز متفاوت است و ثالثاً در سخنان بنتام معیارى مشخص براى تشخیص لذت و رنج و این که کدام یک از لذت هاى مختلف افراد با سلیقه هاى متفاوتى که دارند باید در درجه اوّل مورد توجّه قانونگذار باشد، وجود ندارد. در نتیجه وضع قانون صرفاً بر اساس خیر دانستن لذت، و شرّ دانستن رنج، امکان پذیر نخواهد بود. 2. تفکیک حقوق از اصل عدالت که یکى از ویژگى هاى مکتب بنتام است بهترین زمینه را براى سوء استفاده از قدرت و دیکتاتورى دولت فراهم مى آورد همان گونه که در کلام بنتام نیز به آن تصریح شده است در حالى که با معیار قراردادن اصل عدالت در جامعه، مى توان از بسیارى از سوء استفاده هاى احتمالى قدرت حاکم جلوگیرى کرد. 3. این مطلب که همه تعارضات اجتماعى ناشى از تعارض منافع مى باشد و با حلّ تعارض منافع، مشکلات اجتماعى حل شده و هدف نظام حقوقى، تأمین مى گردد، اشتباه بزرگ دیگرى است که در مکتب بنتام دیده مى شود زیرا انسان در عین اهمیّت دادن به مادیّات و مسایل اقتصادى، ارزش هاى بسیار دیگرى را نیز همچون ارزش هاى والاى اخلاقى و معنوى دنبال مى کند.(1)
1. براى دیدن دیگر انتقادهاى وارد بر نظریه بنتام ر.ک: درآمدى بر حقوق اسلامى، ج 2، ص 132-131 .