بسیارى معتقدند که پیشینه تقلید در میان مسلمین به صدر اسلام و زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى رسد، چون بى شک یاران پیامبر همه یکسان نبودند بعضى مانند على(علیه السلام)و سلمان فارسى، معاذ بن جبل و امثال آنان بودند که قوانین کلّى را از آن حضرت اخذ کرده با تسلّطى که بر قرآن و سنّت داشتند، مى توانستند مصادیق را به خوبى تشخیص داده به حکم خدا عمل کرده و آن را براى مردم نیز بازگو کنند.
از این رو، شاید بتوان گفت آیه «نَفْر» نیز از این حقیقت حکایت مى کند; چرا که مى فرماید : (فَلَوْلاَ نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِى الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ).(1)
این آیه نشان مى دهد که گروهى از صحابه در مدینه مطالب دینى را فرا مى گرفتند و به دیگران منتقل مى کردند و هر چند این آیه اعمّ از معارف دینى و احکام است و همچنین آنچه را که مبلغان عمدتاً به مردم خود منتقل مى کردند، به معناى اجتهاد مصطلح نیست. و آنان نیز به معناى تقلید مصطلح از آنان مطالب را نمى آموختند، ولى بى شک در پاره اى موارد، با استفاده از اصول کلّى، فروعاتى را نیز استخراج مى کردند که مصداق اجتهاد و تقلید بود.
در زمان امامان اهل بیت(علیهم السلام) نیز افراد بى شمار دیگرى که بر این پایه از دانش و تسلّط دست نیازیده بودند در صورتى که دسترسى به معصوم نداشتند به این افراد مراجعه مى کردند. این عمل همان تقلید است که امامان هم این عمل را تأیید کرده بر آن صحه گذاشته اند، هر چند اجتهاد در آن زمان ساده و ابتدایى بود که به چند مورد اشاره مى شود:
1) امام باقر(علیه السلام) به «ابان بن تغلب» که از فضلاى اصحاب بود، مى فرماید: «اجلس فی مسجد المدینة و أفت الناس فإنّی أحبّ أن یُرى فی شیعتى مثلک».(2)
2) همچنین شخصى از امام رضا(علیه السلام)مى پرسد: «لا أکاد أصِل الیک أسألک عن کلّ ما احتاج إلیه من معالم دینى، أفیونس بن عبدالرحمن ثقة آخذ عنه ما احتاج إلیه من معالم دینى؟ فقال: نعم».(3)
3) شخص دیگرى نیز از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى پرسد: «شُقَّتی بعیدة و لَست أصِل إلیک فى کلّ وقت، فممّن آخذ معالم دینى؟ قال: مِن زکریا ابن آدم القمى المأمون على الدین و الدنیا».(4)