«ابن حزم» در استدلال خود راه خطا و مغالطه را پیموده و در معناى آیه ذکر شده و آیات مشابه دیگر گرفتار تحریف معنوى گشته و سؤال از اسرار و علل احکام شرعى را که براى فهمیدن و فرا گرفتن و بر مبناى طلب فهم صورت مى گیرد، با سؤالى که درباره فعلى از افعال خداوند یا قولى از اقوال او یا حکمى از احکام او به عنوان اعتراض، انکار، تمسخر و استهزا صورت مى گیرد (نظیر سؤالى که در آیه 31 سوره مدّثر وارد شده: (مَاذَآ أَرَادَ اللهُ بِهَـذَا مَثَلاً)) اشتباه کرده است. در حالى که میان این دو فرق واضح وجود دارد، چرا که اگر سؤال از روى ایمان کامل به خداوند و صفات کمال و عدل و مخصوصاً حکمت او صادر گردد و انگیزه سؤال آگاهى یافتن و یاد گرفتن و بصیرت بیشتر به حکمت خداوند در جهان تکوین و تشریع و تدبیر او باشد، سؤال مشروعى است و اشکالى ندارد. و چنین سؤالى از سوى نیکان و صالحان و برگزیدگان خداوند نیز صادر شده است و در قرآن نمونه هاى فراوانى از این قسم دیده مى شود. قرآن درباره سؤال ابراهیم خلیل از خداوند مى فرماید: «(رَبِّ اَرِنى کَیْفَ تُحیى الْمَوتَى); پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى کنى».(1) و سؤال خود را به تحصیل اطمینان بیشتر تعلیل مى کند و «لیطمئنّ قلبی» مى گوید. درباره حضرت زکریا مى خوانیم: «(قال رَبِّ اَنّى یَکُونُ لى غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِى الکِبَرُ وَ امْرَأَتى عاقِرٌ); (عرض کرد:) پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد در حالى که پیرى به سراغ من آمده و همسرم نازاست؟».(2) درباره حضرت مریم مى خوانیم: «(قالَتْ رَبِّ اَنَّى یَکُونُ لى وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنى بَشَرٌ); (گفت:) پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد در حالى که انسانى با من تماس نگرفته است؟».(3) بدیهى است این سؤالات جنبه اعتراض بر کار خدا ندارد; بلکه براى فهم حکمت افعال اوست. بنابراین آنچه مذموم و غیر مشروع است، سؤالى است که به عنوان اعتراض و انکار و یا استهزا باشد و آیه: (لا یُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلْ) ناظر به این قسم است.(4) * * *
1. بقره، آیه 260.
2. آل عمران، آیه 40.
3. آل عمران، آیه 47.
4. اقتباس از کتاب «اهداف دین از دیدگاه شاطبى».