از جمله نیازهاى امروز بشر مخصوصاً در زندگى شهرى احداث خیابان ها و بزرگراه هاى متناسب با وسایل نقلیه موجود در آن شهر و حجم و ترافیک آن است ولى این مسأله با مشکلى به نام تخریب خانه هاى مردم و تصرف در املاک آنان روبه روست، چه باید کرد؟
توضیح آنکه بدون شک انسان امروزى نمى تواند به وسایل نقلیّه زمان هاى گذشته قناعت نموده و خود را از وسایل نقلیّه سریع و راحتى که امروزه براى حمل و نقل اشخاص یا بارهاى سنگین اختراع شده محروم سازد. اگر کشورى از کشورهاى جهان مرتکب این خطا شود و در سفرهاى داخل شهرى و خارج شهرى مثلا از شتر و اسب و مانند آن استفاده کند و ماشین آلات جدید را در صنعت و زراعت و دیگر مشاغل به کنارى نهد، و در دفاع از کشورها از هیچ یک از سلاح هاى جنگى روز استفاده نکند و فقط با شمشیر و نیزه به میدان جنگ برود بدون شک چنین کشورى عقب مانده ترین، فقیرترین، ضعیف ترین و وابسته ترین کشورهاى دنیا محسوب خواهد شد و نظام چنین کشورى به هم مى ریزد و سنگ روى سنگ نخواهد ماند.
علاوه بر این که چنین کارى مخالف کلام خداوند در آیه 60 سوره انفال است که مى فرماید: «(وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ قُوَّة); هر نوع (امکانات و) نیرویى در توان دارید، براى مقابله با آنها [= دشمنان] آماده سازید».
همان گونه که منافات با آیه 141 سوره نساء دارد، که مى فرماید: «(لَنْ یَجْعَلَ اللهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً); خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است».
و همان طور که مخالف با این روایت است و مانع تحقق مضمون آن، که در واقع یک حکم شرعى است، مى گردد: «اَلاِْسْلام یَعْلُو وَ لا یُعْلى عَلَیْهِ; اسلام برترى پیدا مى کند و هیچ چیز بر آن برترى نخواهد یافت».(1)
بنابراین آیات قرآن، روایات معصومان و عقل هر انسان حکم مى کند که در هر کارى از پیشرفته ترین ابزار مشروع و مفید آن استفاده کنیم و روشن است که استفاده از آنها مقدّماتى مى طلبد که بدون ایجاد آن، استفاده از آنها امکان پذیر نخواهد بود. مثلا بهره گیرى از وسایل نقلیه امروزى، خیابان ها و بزرگراه هاى وسیعى مى طلبد و نمى توان براى استفاده از آنها از کوچه ها و خیابان هاى تنگ و باریک مربوط به صدها سال قبل بهره گرفت. این از یک سو; از سوى دیگر تخریب خانه هاى مسلمانان و تصرّف در املاک و اموالشان بدون اذن و رضایت آنان جایز نیست; چرا که به حکم عقل و نقل هیچ کسى حق ندارد در مال دیگرى بدون رضایت وى و تحصیل طیب خاطرش تصرّف کند. با توجّه به این دو محذور و دَوَران امر بین آن دو که تحت عنوان قاعده اهمّ و مهم مى گنجد لازم است اهم را گرفته و مهم را ترک نماییم.
روشن است که حفظ عزّت و عظمت مسلمین اهم است. بنابراین، باید از پیشرفت هاى روز بشر نهایت استفاده را برد و لوازم آن را به مقدار لزوم و ضرورت متحمّل شد ولى بى شک باید آنچه از اموال و املاک مسلمانان در این مسیر از بین مى رود، به طور عادلانه تدارک شود و با تمسّک به قاعده اهمّ و مهم که از اقسام عناوین ثانویّه است مى توان این نوع گره ها و مشکلات را حل کرد.
همان گونه که با دیگر انواع عناوین ثانویّه مى توان مشکلات دیگر را حل کرد; مثلا استفاده از وسایل نقلیّه امروز هر گاه بدون رعایت مقرّرات خاص و نظم و انضباط باشد هر روز شاهد حوادث تلخ و دردناک و کشته شدن انسان ها و خسارات مالى و جانى خواهیم بود. بنابراین، از باب مقدّمه واجب (یعنى حفظ جان مردم و اموال و دارایى آنها بلکه حفظ نظام جامعه) واجب است مقرّرات عبور و مرور وضع کنیم و مردم را ملزم به آن کنیم تا چنان مشکلاتى رخ ندهد. و مقدّمه واجب ـ همانگونه که گذشت ـ از دیگر اقسام عناوین ثانویّه است، و روشن است که وجوب رعایت قوانین راهنمایى و رانندگى مقدّمه واجب دیگرى به نام حفظ جان و مال و نظام جامعه است.