دیگر امامان اهل بیت(علیهم السلام)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
الف) امامان اهل بیت(علیهم السلام)ب) فقهاى عصر امامان اهل بیت(علیهم السلام)

پس از امام صادق(علیه السلام) به سبب تثبیت حکومت بنى عبّاس، بار دیگر فشارها و تنگناها بر امامان اهل بیت(علیهم السلام)شروع شد و از این رو، مدرسه تعلیم و تدریس اهل بیت دچار مشکل گردید; ولى با این حال، امام کاظم و امام رضا(علیهما السلام) نیز در همان شرایط به ترویج فرهنگ اهل بیت و فقه آل محمّد(صلى الله علیه وآله)پرداختند.

سیّد بن طاووس مى نویسد: «گروه زیادى از یاران و شیعیان خاص امام کاظم(علیه السلام) و رجال خاندان هاشمى در محضر آن حضرت گرد مى آمدند و سخنان و پاسخهاى آن حضرت به پرسشهاى حاضران را، یادداشت مى کردند و هر حکمى را که در مورد هر حادثه اى صادر مى کرد، ثبت و ضبط مى نمودند».(1)

ابن حجر هیتمى، دانشمند و محدّث معروف اهل سنّت مى نویسد: «موسى کاظم وارث علوم و دانش هاى پدر و داراى فضل و کمال او بود. وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق العاده اى که (در برخورد با نادانان) از خود نشان مى داد، لقب کاظم گرفت. در زمان او کسى در معارف الهى و دانش و بخشش به پایه او نمى رسید».(2)

پس از امام کاظم(علیه السلام) فرزندش امام رضا(علیه السلام)نیز از فرصت به دست آمده در پایان خلافت هارون و عصر مأمون استفاده کرد و تلاش هاى علمى و فقهى پیشوایان گذشته را ادامه داد. امام(علیه السلام) افزون بر استحکام بخشیدن به عقاید اهل بیت و شرکت در مناظرات مهم و اثبات حقانیّت اسلام، نقش ارزنده اى در ساماندهى و تهذیب احادیث ایفا کرد.

درباره مقام او، ذهبى مى نویسد: «على الرضا، داراى منزلت بزرگ و شایسته خلافت بود. وى از نظر دانش، دین و بزرگى، در پایه اى بلند قرار داشت».(3)

همچنین ـ مطابق نقل اعیان الشیعه ـ حاکم نیشابورى در تاریخ خود درباره آن حضرت نوشته است: «در سنّ بیست و چند سالگى در مسجد رسول خدا مى نشست و براى مردم فتوا مى داد».(4)

کتاب فقه الرضا نیز به آن حضرت منسوب است.(5)

امام جواد(علیه السلام) نیز توانست در فرصت کوتاه عمر خویش (بیست و پنج سال)، تا آنجا که حاکمان وقت اجازه مى دادند، به ترویج مکتب اهل بیت بپردازد و از جمله، گاه مشکلات فقهى خلفا را مى گشود و گاه در مناظرات، مسائل مهم فقهى را حل مى کرد.(6)دانشمندان بزرگى از اهل سنّت درباره عظمت علمى و وجودى آن حضرت سخن گفته اند. از جمله ابن حجر هیتمى مى نویسد: «مأمون او را به دامادى خود انتخاب کرد; زیرا با وجود سن کم، از نظر علم و آگاهى و حلم، بر همه دانشمندان برترى داشت».(7)

سبط بن جوزى مى گوید: «او در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود».(8)

پس از امام جواد(علیه السلام) فرزند بزرگوارش امام هادى(علیه السلام)در عصرى امامت و زعامت شیعه را به عهده گرفت، که فشارها و اختناق بیش از گذشته شد. و آن حضرت براى فعالیت فرهنگى در سطحى گسترده، آزادى عمل نداشت; اما در همان شرایط نامساعد نیز، افزون بر پاسخ به شبهات اعتقادى، فعالیتهاى حدیثى و فقهى نیز داشت و شاگردان فراوانى را تربیت کرد.

پاسخها و حل مشکلات فقهى آن امام در فرصت هاى به دست آمده، گواه دانش سرشار او است.(9)

زمان امام حسن عسکرى(علیه السلام) فشارها بیش از گذشته بود. به قدرى حکومت عبّاسى از نفوذ امام نگران بود که حضرت ناگزیر شد هر هفته روزهاى دوشنبه و پنج شنبه در دربار حاضر شود.(10) ولى با این حال، امام(علیه السلام)شاگردان و نمایندگانى را در شهرها گماشته بود و این گونه در مسیر ترویج مکتب اهل بیت و فقه و حدیث تلاش مى کرد.

پس از امام حسن عسکرى(علیه السلام) امامت به فرزندش امام مهدى(علیه السلام) منتقل شد. آن حضرت داراى دو غیبت بود; غیبت صغرى و کوتاه مدت که حدود 69 سال طول کشید. و غیبت کبرى که با پایان یافتن دوران غیبت صغرى آغاز و تا زمان ظهور آن حضرت ادامه خواهد داشت.

هر چند امام مهدى(علیه السلام) آشکارا امامت مردم را به عهده نداشت; ولى در همان دوران غیبت صغرى، به وسیله نوّاب خویش متکفّل هدایت پیروان مکتب اهل بیت بود و مشکلات علمى و فقهى آنان را حل مى کرد. از جمله آنها، مى توان به پاسخ امام(علیه السلام) به پرسشهاى «اسحاق بن یعقوب» در زمینه هاى گوناگون اشاره کرد(11) و همچنین مى توان از توقیع مفصّلى که امام(علیه السلام) در پاسخ به سؤالات نماینده مردم قم، جناب محمّد بن عبدالله بن جعفر حمیرى صادر نمود، یاد کرد.(12)


1 . انوار البهیّه، شیخ عبّاس قمى، ص 170.
2 . الصواعق المحرقه، ص 203.
3 . سیر اعلام النبلاء، ج 9، ص 387.
4 . اعیان الشیعه، ج 1، ص 101.
5 . همان مدرک، ص 102.
6 . براى آگاهى از مناظرات امام جواد با یحیى بن اکثم، دانشمند معروف زمان مأمون عبّاسى، ر.ک: بحارالانوار، ج 50، ص 78-75. همچنین فتواى آن حضرت درباره کیفیّت قطع دست سارق، در مجلس معتصم عبّاسى و در حضور فقهاى آن زمان، دلیل روشنى از دانش فقهى آن امام است. (ر.ک: وسائل الشیعه، ج 18، ص 490، ابواب حدّ السرقه)
7 . الصواعق المحرقه، ص 205.
8 . تذکرة الخواص، ص 359.
9 . فتواى فقهى امام(علیه السلام) درباره مسیحى زناکار که قبل از اجراى حد مسلمان شده بود و مخالفت آن حضرت با نظر یحیى بن اکثم و دیگر فقهاى دربارى، بسیار جالب است. (ر.ک: وسائل الشیعه، ج 18،
ص 408، ابواب حد الزنا، باب 36). همچنین نذر متوکّل و اختلاف نظر در نحوه اجراى آن و راهگشایى امام(علیه السلام) نمونه دیگرى است (ر.ک: تذکرة الخواص، ص 360).
10 . بحارالانوار، ج 50، ص 251 .
11 . اعلام الورى، طبرسى، ص 453-452.
12 . الغیبه، شیخ طوسى، ص 236-229.
 
الف) امامان اهل بیت(علیهم السلام)ب) فقهاى عصر امامان اهل بیت(علیهم السلام)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma