مردم در هنگام گفتگو، به ظواهر سخن یکدیگر اعتماد مى کنند و در مکاتبات، اقرارها، استدلال ها، منازعات و اسناد معاملات و... ظواهر سخن هر گوینده اى را به نفع یا ضرر او حجّت قرار مى دهند و شارع مقدّس اسلام نیز در گفتگوى خود با مردم، از طریقه اهل سخن خارج نشده و روش جدیدى ابداع نکرده بلکه طریقه آنان را امضا کرده است.
2. لزوم نقض غرض
زیرا غرض از وضع الفاظ و قوانین مربوط به حقیقت و مجاز، استعاره، کنایه و... ، تفهیم و تفهّم است و با عدم حجیّت ظواهر، این غرض تأمین نخواهد شد.(1)