نقد و بررسى:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
تفکّر انفعالى روشنفکران مذهبى:خلاصه و جمع بندى:

در مقابل شبهه فوق، باید پرسید: آیا واقعاً آیاتى نظیر (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) دلالت بر لزوم حضور «کتاب» و همچنین میزان (قوانین آسمانى)، در عرصه سیاست و اجتماع ندارد؟ و آیا جداً مى توان گفت حضور و دخالت پیامبران به ویژه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)در مسائل مهم سیاسى ـ اجتماعى، بر اساس وحى الهى و دستور پروردگار متعال نبوده است؟

امام خمینى(قدس سره) مى گوید: «اگر کسى دین را از سیاست جدا بداند، خدا، رسول و ائمّه معصومین(علیهم السلام)را تکذیب کرده است»(1) و «اسلام دینى است که با سیاست آمیخته است».(2)

در یک کلمه باید گفت: سکولارها، اطلاع درستى درباره اسلام ندارند; یا شاید اسلام را همچون مسیحیت کنونى پنداشته اند، و گرنه ممکن نیست کسى از فقه اسلامى آگاه باشد و کمترین تردیدى درباره لزوم حکومت در اسلام به خود راه دهد. (به بحث هاى مشروح گذشته درباره حضور فقه اسلامى در تمام صحنه هاى سیاسى و اجتماعى رجوع شود)

* * *

2. گاه مى گویند: فقه، مشتمل بر اصول و گزاره هایى مقدّس است، در حالى که سیاست با خدعه و نیرنگ همراه است و بدیهى است که حکومت و سیاست با قداست اسلام و روحانیّت منافات دارد.

در مقابل این شبهه باید گفت: از مجموعه مباحث و فصول گذشته به روشنى اهتمام انبیاى بزرگ و پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و امامان اهل بیت و فقهاى اسلام به تشکیل حکومت مبتنى بر وحى، به دست مى آید که همان حکومت راستین، و سیاست اصیل برخاسته از مبناى آسمانى مقدّس است. این چنین حکومت و سیاستى هرگز دستخوش فریبکارى و نیرنگ نمى گردد.

این تحلیل نشان مى دهد که «سیاست» به معناى صحیح کلمه، ربطى به سیاست به معناى تحریف یافته و غیر انسانى آن ندارد. بعضى از افراد به تحریف واژه «سیاست» پرداخته اند تا بتوانند در باب نفى دین از سیاست حرفى براى گفتن داشته باشند. در حالى که سیاست، معانى و کاربردهاى فراوانى دارد; از جمله به قول امام خمینى(قدس سره)«سیاست و راه بردن جامعه، با موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل چیزهایى است که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگى اجتماعى کهنه نمى شود».(3) چنان که مى توان گفت:

«حکومت در منظر مجتهد واقعى، فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زوایاى زندگى بشریت است. حکومت، نشان دهنده جنبه علمى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است. فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است. هدف اساسى این است که ما چگونه مى خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم براى معضلات جواب داشته باشیم; همه ترس استکبار از این مسأله است که فقه و اجتهاد، زمینه علمى و عملى پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد، و آنها را در فشار شدید قرار دهد».(4)

این سخن در واقع یک مغالطه کودکانه است که گاه بر زبان سیاست مداران ستمگر نیز جارى شده و مى گویند: شما فقها مردان پاکى هستید حیف است که آلوده به سیاست شوید که بر محور اعمال و رفتار نادرست دور مى زند.

* * *

3. بعضى از آنها مى گویند: فقه داراى اصول ثابت و لا یتغیّر; و سیاست داراى حقیقتى سیال است; پس فقه نمى تواند بُعد اجتماعى و سیاسى زندگى بشر را فرا گیرد.

در برابر شبهه فوق باید گفت: فقه داراى احکامى منطبق بر نیازهاى فطرى انسان است و اصول ثابت و پایدار آن متناسب با نیازهاى ثابت انسان است و این نیازها در گذر زمان، جلوه هاى مختلفى دارند. لکن اصول آن همواره از خواستگاه ثابتى برخوردار است.

ساز و کار اجتهاد و استنباط احکام فقهى اسلامى بگونه اى است که هر گونه تغییرى را با نگرش دینى و با متد ویژه استنباطى خود مورد ارزیابى قرار داده، احکام مورد نیاز لازم را تشخیص و تعیین مى کند; زیرا حقایق پایدار اسلامى و اصول و قواعد کلّى آن عهده دار پاسخ گویى به همه موارد و مراتب متغیر، همگام با مقتضیات هر عصر و مکان است، و رهبران اسلامى همواره پیروان خود را مجهز به نوعى پاسخ گویى به مسائل و احکام مورد نیاز مى نمودند و مى گفتند: «علینا إلقاء الأصول و علیکم التفریع; بیان و القاى اصول کلّى اسلام بر عهده ماست و تفریع و تطبیق آن بر مصادیق و موارد خاص به عهده شماست».(5) (ر.ک: «نقش زمان و مکان در استنباط» و «مسائل مستحدثه» در همین کتاب).

* * *

4. بعضى دیگر مى گویند: از حکومت دینى چه کارى ساخته است که از غیر آن ساخته نیست؟ در برابر این سخن باید گفت: از حکومت غیر دینى چه کارى ساخته است که از حکومت دینى ساخته نیست؟

افزون بر اینکه تلقى از سیاست و حکومت و چگونگى انقیاد و فرمان بردارى از آن در میان معتقدان به حکومت دینى با دیگران یکسان نیست.

در بحث گذشته امتیازات حکومت دینى را بر غیر دینى به طور مشروح برشمردیم و روشن ساختیم که حکومت دینى در جهات مختلف کارآیى هاى فراوانى دارد که در حکومت غیر دینى نیست.


1. صحیفه نور، ج 20، ص 29-28.
2. همان مدرک، ج 9، ص 136.
3. وصیت نامه امام خمینى، بند (ب).
4. صحیفه امام (نور)، ج 21، ص 289.
5. وسائل الشیعه، ج 18، ص 41.
 
تفکّر انفعالى روشنفکران مذهبى:خلاصه و جمع بندى:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma