آمورائیم(1) (جمع آمورا به معناى شارح و مفسّر) لقب عالمانى است که پس از تکمیل میشنا تا به انجام رسیدن تلمود مى زیستند. ایشان عمدتاً دست به کار شرح و تفسیر میشنا و نیز تدوین میدراش هاى اگادایى (یعنى میدراش ها و تفسیرهایى که به مباحث غیرهلاخایى، مانند روایات، نکات پندآمیز و ... مى پرداختند) بودند. آموراها با شرح و تفسیر هلاخاهاى میشنا، هلاخاهاى نهایى (قوانین و شریعت یهودى) را از آن استخراج مى کردند.
دوره آمورائیم پنج نسل از عالمان سرزمین فلسطین (تا پایان قرن چهارم) و هشت نسل از عالمان بابل (تا پایان قرن پنجم) را در برمى گیرد. حاصل کار ایشان دو تلمود بابلى و فلسطینى (یا اورشلیمى) است.
در فلسطین، عنوان این آموراها «ربّى»(2) و در بابل «راو»(3) بود.
ولى نباید از نظر دورداشت که تلمود درباره اعتبار و مرجعیت آمورائیم معتقد است: آموراها نباید با گفته اى از کتاب میشنا یا حتّى یکى از باریتاهاى(4) تنّائیم مخالفت کنند. ازاین رو، اگر در روند بحث تلمودى مشخص شود که یک دیدگاه با دیدگاه میشنا مخالف است، رد مى شود.(5)
پایان تلمود بابلى (حدود 500 میلادى) نقطه پایان دوره آمورائیم است.