الف) اجتهاد مطلق آن است که در انسان قدرت و ملکه اى پدید آید که به برکت آن توان استنباط و استخراج احکام فعلى (وظایف فعلى خود و مقلّدانش) را از امارات معتبره یا اصول عملیّه معتبره پیدا کند و بتواند همه احکام نظرى فقه را از منابع آنها به دست آورد. به بیان دیگر، از آغاز کتاب طهارت تا پایان کتاب دیات هر باب و مسأله اى که پیش مى آید، قدرت اجتهاد داشته باشد و بتواند حکم آن را استنباط و استخراج کند. نام چنین قدرت و ملکه اى، اجتهاد مطلق و نام دارنده آن مجتهد مطلق است. ب) اجتهاد متجزّى آن است که در انسان قدرت و ملکه اى پدید آید که با آن بتواند در بخشى از احکام شرعیه، استنباط و اجتهاد کند، (مثلا در باب طهارت یا در همه عبادات) ولى در سایر بخشهاى فقه قدرت اجتهاد نداشته باشد و آن ملکه در او نباشد; صاحب چنین اجتهادى را مجتهد متجزّى گویند.(1)
1. شرح کفایة الاصول، ج 5، ص 362-361; ارشاد الفحول، ص 424; المستصفى، ج 2، ص 305; الإحکام فی اصول الأحکام، ج 4، ص 398-397; قوانین الاصول، ج 2، ص 342; مبادئ الوصول إلى علم الاصول، ص 243; مصباح الاصول، ج 3، ص 441.