در دوره هاى نخست، خلفا و زمامداران براى قضاوت از مجتهدان و صاحبان نظر و فتوا استفاده مى کردند; رأى و نظر آنان که عالمان به کتاب و سنّت و مورد اعتماد مردم بوده و قدرت استنباط احکام را داشتند، در شهرهاى اسلامى منتشر مى شد و در دوره هاى بعد، دنبال کسانى بودند که آراى صاحبان مذهب گذشته را بیان و اجرا کند و زمامداران به این مذاهب توجّه بیشترى نشان دادند. از این رو، گاه همّت علماى دوره هاى بعد فهم آراى ائمّه اربعه و تبیین آنها، جهت دست یابى به این مناصب بود.
به این ترتیب آنان به مذهبى که خلیفه زمان آن را اختیار کرده بود، رغبت نشان مى دادند. (و همین امر سبب رسمیّت یافتن این مذاهب و ارجاع همگان به آنان شد).(1)
به هر حال، به نظر مى رسد بیشترین تأثیر را در بسته شدن باب اجتهاد، هرج و مرج فقهى و کثرت مذاهب فقهى داشت و علت انحصار مذاهب، در این چهار مذهب، علل سیاسى، اجتماعى و کثرت پیروان این مذاهب بود. بدین ترتیب، سه قرن پس از ظهور اسلام و گرمى بازار اجتهاد، درهاى آن بسته شد. قرن ها ادامه یافت و همه فقها به صورت مقلّدانى براى این چهار فقیه معروف درآمدند. (براى اطلاع بیشتر در زمینه علل انسداد باب اجتهاد، به بحث «انفتاح باب اجتهاد» در این کتاب مراجعه شود).