پیشگفتار:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
منابع و مآخذمراحل تشریع حکم: اقتضا، انشا، فعلیّت و تنجّز

«اصطلاح» از مادّه «صلح» و صلح به معناى توافق کردن است. «اصطلاح» لفظى را گویند که با توافق اهل یک دانش و فنّ، در معنا و مفهوم خاصى به کار مى رود و تدریجاً میان اهل آن دانش و فن و مخاطبان آن، متداول مى گردد(1) و معمولا مناسبت و شباهتى میان معناى نوین «اصطلاحى» و معناى قدیم «لغوى» برقرار است.(2)

با توجّه به این که واژه ها و الفاظ، موارد توافق شده میان ارباب دانش و فن هستند، شاید به کار بردن لفظ «مصطلحات» که اسم مفعول است از این جهت مناسب تر از واژه «اصطلاحات» باشد زیرا «اصطلاح» مصدر است و معناى «توافق» را دارد. هر چند با توجّه به رایج تر بودن لفظ «اصطلاحات» از «مصطلحات» ممکن است گفته شود که مصدر در اینجا به معناى اسم مفعول است.

غرض از وضع اصطلاحات، آسان کردن تفهیم و تفهّم در مباحث علمى و فنى است و این غرض گاه میان اساتید و اهل علوم و فنون مطرح است، ولى گاه افراد عامى و غیر آشنا طرف خطاب اهل علم و فن هستند که براى فهم سریع آنان نیز ساده ترین راه به کار بردن اصطلاحات است زیرا به وسیله آن مى توان معانى زیاد را با کوتاه ترین الفاظ، و ظریف ترین معانى را به آسان ترین وجه بیان کرد.

تدوین اصطلاحات در همه زبان هاى بشرى و در تمام علوم و فنون امرى متداول است و اختصاص به زبان عرب ندارد. هر چند برخى از زبانها و علوم از نظر وجود اصطلاحات بسیار غنى و پربار است.

امروزه اصطلاح شناسى، کار مهمى است و آن عبارت است از آگاهى به واژگان مصطلح علمى، هنرى، نظامى، سیاسى و... . زیرا علوم و فنون فراگیر شده و در کنار آن، اصطلاحات نیز گسترده شده است.

«فقه» به عنوان یکى از گسترده ترین علوم اسلامى، از اصطلاحات فراوانى بهره مى برد، که سراسر فقه از اوّل کتاب طهارت تا آخر دیات را پوشانده است. این اصطلاحات بقدرى زیاد و متنوع است که هر قسمتى را مى توان در دسته بندى هاى کوچک تر تقسیم بندى کرد. از قبیل اصطلاحات عبادى، قضایى و جزایى، حقوقى، سیاسى، اصطلاحات مربوط به قراردادهاى اجتماعى، اصطلاحات مربوط به مناصب و مسئولیت ها، اصطلاحات مربوط به احوال شخصیه، اصطلاحات مربوط به امکنه و ازمنه و اصطلاحات مربوط به اوزان، مساحت ها و کیل ها.

اگر تنها به بخش طهارت فقه به طور گذرا مراجعه کنیم، اصطلاحات فراوانى دیده مى شود. واژه هایى از قبیل «کر، قلیل و جارى»، «مطلق و مضاف»، «وضو و غسل و تیمم»، «استبرا، استنجا»، «ایّام استظهار»، «حیوان جلاّل»، «استحاله، انقلاب و...».

این نکته قابل توجّه است که اصطلاحات معمولا از نظر کلّى مورد توافق اهل آن علم است ولى چه بسا که در مصادیق آن اختلاف نظر باشد. مثلا «کرّ» آبى است که با ملاقات نجاست، نجس نمى شود به عکس قلیل، ولى اینکه کرّ از نظر مساحت و وزن چه مقدار است، کاملا مورد گفتگوست و گاه بعضى از اصطلاحات در عین توافق در مفهوم آن از نظر وجود خارجى مورد نفى و اثبات است مثلا «عول و تعصیب» در باب ارث که گروهى از فقهاى اهل سنّت پذیرفته اند و فقهاى امامیّه آن را نفى مى کنند.

برخى از واژگان ممکن است در فقه به معناى خاصّى مصطلح شده، در حالى که در علم دیگرى از سایر علوم در معناى دیگرى اصطلاح گردیده باشد و این نکته اى است که در غالب علوم جریان دارد مثلا واژه «قیاس» در علم منطق به یک معناست و طبق آن معنا، حجّت است ولى در علم اصول فقه به معناى دیگرى به کار مى رود و مصادیق صحیح و باطل دارد.

روى همین جهت است که برخى از اختلافات علمى به نزاع لفظى بازمى گردد. مثلا متکلّمین در یک بحث مطلبى را مى گویند و عرفا یا فلاسفه آن را ردّ مى کنند در حالى که اگر موضوع شکافته شود، معلوم مى گردد که یک واژه با دو برداشت مختلف از آن، مورد نفى و اثبات قرار گرفته و در نتیجه نزاع در آن، صرفاً لفظى بوده است.

ما در این بحث بر آن نیستیم که تمام «اصطلاحات فقه» را مطرح کنیم، بلکه تنها به برخى از آنها مى پردازیم و آن خصوص اصطلاحاتى است که براى فتوا و رساندن فتوا و کیفیت امتثال آن، به کار گرفته مى شود یا اگر در برخى از موارد اصطلاحات فقهى را مطرح مى کنیم صرفاً مواردى که در سراسر فقه کاربُرد دارد طرح خواهد شد و از اصطلاحات مربوط به ابواب خاص پرهیز مى کنیم.

* * *

آن چه در این مقاله آورده مى شود در چهار بخش قابل طرح است:

بخش اوّل: اصطلاحاتى که با مقام تشریع احکام در ارتباط است.

بخش دوم: اصطلاحاتى که به مناصب و وظایف فقها مربوط مى شود.

بخش سوم: اصطلاحاتى که در بیان احکام از سوى فقها براى عموم مکلّفین به کار مى رود.

بخش چهارم: اصطلاحاتى که ناظر به مسائل مربوط به انجام تکالیف یا سقوط آن، از عهده مکلّف است.

اصطلاحات مربوط به مرحله تشریع احکام:

حکم شرعى، نوعى قرارداد و قانون گذارى از سوى خداوند براى تنظیم زندگى و حیات بشر است و اصطلاحات مرتبط با حکم و تشریع (بلکه مجموعه خطابات شرعى) کاشف از حکم است. به عبارت دیگر احکام توسّط خطابات ابراز و کشف مى شود.(3)


1. لغت نامه دهخدا، ذیل کلمه اصطلاح، اصطلاحات.
2. التعریفات (جرجانى)، ص 44.
3. المعالم الجدیدة، ص 101-99.
 

منابع و مآخذمراحل تشریع حکم: اقتضا، انشا، فعلیّت و تنجّز
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma