پیشگفتار:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
منابع و مآخذ1. تعریف حکم و اقسام آن

الف) جهانى که در آن زندگى مى کنیم داراى نظم خاصّى بوده و تمامى ذرات آن هدفمند و تحت هدایت عمومى مى باشد. از کوچک ترین ذرّات اتم گرفته تا بزرگترین کهکشان ها و اجرام آسمانى که تاکنون شناخته شده اند، همگى گواه بر این حقیقت هستند. قرآن کریم نیز به این موضوع اشاره کرده، مى فرماید: (رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَى کُلَّ شَىْء خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى).(1)

ب) انسان نیز از این قانون الهى تکوینى مستثنا نیست ولى از آنجا که موجودى داراى عقل و شعور است، خداوند هدایت تکوینى اش را با هدایت تشریعى او به وسیله پیامبران، همراه کرده است.(2)

ج) از سوى دیگر، انسان موجودى اجتماعى است زیرا نیازهایى دارد که جز در قالب اجتماع برآورده نمى شود همچون نیازهاى مادّى و عاطفى انسان ها به یکدیگر.

د) زندگى در اجتماع باعث پیدایش تزاحم منافع بین افراد مى گردد و علاوه بر این استمرار زندگى اجتماعى نیازمند تقسیم وظایف بین اشخاص و مدیریت کلان اجتماعى است. بدین ترتیب عقل انسان حکم مى کند که براى بقاى زندگى اجتماعى هم به وجود قانونى نیازمند است که تزاحمات موجود میان افراد را حل کرده و یا مانع ایجاد تزاحم بین آنان شود و نیز وظایف اجتماعى را بین اشخاص تقسیم نماید و هم نیازمند وجود مجرى قانون است که آن را عادلانه به اجرا بگذارد.

هـ) تاریخ زندگى انسان، نشانگر تلاش هاى بى شمارى است که انسان ها براى رسیدن به قانون مطلوب و دسترسى به مجریان عادل به کار بسته اند ولى از آنجا که شناخت انسان از خود و محیط پیرامونش ناقص بوده و همواره در حال تکامل است، هیچکدام از این تلاش ها نتوانسته است به نتیجه قطعى برسد و لذا همیشه شاهد اصلاحات و تغییرات فراوانى بوده و هستیم که انسان ها در قوانین موضوعه خود اعمال مى کنند ولى آیا قوانینى که بشر امروز در قرن بیست و یکم به آنها دست یافته است، کاملترین قوانین بوده و نیاز به تغییر و اصلاح ندارند؟ قانونگذاران، خود به این سؤال پاسخ منفى مى دهند و معتقدند که اصولا هیچگاه نمى توان از قانون نهایى و کامل سخن گفت بلکه روند وضع قانون همچون دیگر تصمیماتى که انسان در زندگى خود مى گیرند، روند آزمون و خطاست یعنى انسان راه هاى مختلف را مى آزماید و پس از پى بردن به خطاى خود، آن را اصلاح مى کند سپس به آزمایش اصلاحات خود مى پردازد تا خطاهاى آن را دریابد و این مراحل پى در پى تکرار مى شود. بدین ترتیب بشر به عجز عقل خود از دستیابى به قانون کامل اعتراف مى کند.

پیامبراسلام(صلى الله علیه وآله) به عنوان پیام آور کاملترین دین و خاتم ادیان الهى آمده است تا غل و زنجیر آرا و افکار باطل را از دست و پاى بشر باز کند و به مدد وحى، عقل انسان را به سوى بهترین و کاملترین قوانین هدایت کند. چنان که قرآن کریم در وصف پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «(یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالاَْغْلاَلَ الَّتِى کَانَتْ عَلَیْهِمْ); آنان را به معروف دستور مى دهد و از منکر باز مى دارد، اشیاى پاکیزه را براى آنها حلال مى شمرد و ناپاکى ها را تحریم مى کند و بارهاى سنگین و زنجیرهایى را که بر آنها بود (از دوش و گردنشان) بر مى دارد».(3)

از نظر عقلى نیز کاملا واضح است که هیچ کس به جز خالق انسان که به تمامى جزئیات وجود او و مبدأ و معادش آگاهى دارد نمى تواند قانون کاملى براى وى تنظیم کند که در بردارنده سعادت دنیا و آخرت او باشد.

به عبارت دیگر عقل درک مى کند که یک قانونگذار کامل باید داراى خصوصیاتى باشد:

1. علم وسیع و همه جانبه به انسان و ویژگى هاى جسمى و روحى او و راهى که سعادت وى را تأمین مى کند.

2. عدم بخل از ارائه راه سعادت به انسان.

3. ترجیح ندادن منافع خود یا منافع فردى و گروهى و به تعبیر دیگر رعایت عدالت به طور کامل.

واضح است که این خصوصیات به طور کامل فقط در خداوند متعال وجود دارد و لذا تنها اوست که صلاحیت وضع قوانین ثابت و دائمى را براى انسان دارا مى باشد. چنان که در قرآن کریم فرموده است: (إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ للهِِ).(4)

از این مطلب گاهى به توحید در تشریع تعبیر مى شود.

* * *

سؤال مهمّى که در این زمینه قابل طرح است این است که با توجّه به تحولاتى که در زندگى انسان و نیازهاى او در طول قرون و اعصار پیدا مى شود و با عنایت به حوادث بى شمارى که براى انسان پیش مى آید، چگونه قوانین ثابت و محدود شرعى مى تواند پاسخگوى این نیازها باشد؟

براى پاسخ به این سؤال، لازم است که در ابتدا پاره اى از مفاهیم تبیین گردد:


1 . طه، آیه 50 .
2 . ر.ک: تفسیر نمونه، ج 13، ص 219 .
3 . اعراف، آیه 157 .
4 . یوسف، آیه 40 .

 

 

 

منابع و مآخذ1. تعریف حکم و اقسام آن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma