فرض و واجب: گروهى از اهل سنّت (ابن حزم(1)و آمدى(2)) و از امامیّه (علاّمه حلّى)(3) تصریح کرده اند که این دو اصطلاح مترادف یکدیگر هستند و هیچ تفاوتى میان آن دو قائل نشده اند.(4) ولى حنفیّه گفته اند: فعلى که طلب الزامى درباره آن به دلیل قطعى ثابت شود «فرض» است و فعلى که طلب الزامى آن به دلیل ظنّى معتبر ثابت گردد «واجب» محسوب مى شود.(5)
بعضى گفته اند مطابق این تعریف «فرض» مترادف با ضرورى دین و «واجب» مترادف با غیر ضرورى دین است.(6) هر چند این سخن درست نیست.
قول سوّم آن است که آن چه با قرآن ثابت شده باشد فرض است و آن چه با حدیث و اجماع و عقل ثابت شده «واجب» نام دارد.(7)
بعضى نیز گفته اند: طلب الزامى اگر مؤکد باشد و اهمیّت فراوانى داشته باشد نام آن فرض است و گرنه به آن واجب مى گویند.(8)
قول پنجمى نیز مربوط به مجمع البیان طبرسى(9)و احکام القرآن جصّاص(10) مى باشد که مى گوید: فرض در واجباتى است که وجوب آن با حکم شارع است ولى «واجب» اعمّ از آن است و به واجباتى نظیر شکر منعم که وجوبش از طریق عقل به اثبات رسیده نیز اطلاق مى شود.
البتّه مى دانیم که اصطلاح و نام گذارى یک نوع قرارداد است و هر کس مى تواند اصطلاحى براى خود داشته باشد. (و لا مشاحّة فى الاصطلاح)