فقه در فرهنگ قرآنى:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
فقه در لغت:فقه در عصر صحابه، تابعین و در روایات معصومین(علیهم السلام):

از ملاحظه مجموع آیاتى که در آن واژه فقه و مشتقات آن به کار رفته چند نکته بدست مى آید :

الف) فقه در فرهنگ قرآنى به همان معناى لغوى، یعنى بصیرت و ریزبینى و ادراک دقیق استعمال شده است هر چند بعضى(1) چنین پنداشته اند که فقه در بعضى از آیات قرآنى مانند (قَالُوا یَا شُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیراً مِّمَّا تَقُولُ)(2) به معناى مطلق آگاهى است حال آن که در این گونه موارد نیز به معناى فهم دقیق است، زیرا چنین نبود که آنان از حرف هاى شعیب، چیزى سر در نیاورند بلکه با آنکه ظاهر سخنان آن حضرت درباره مبدأ و معاد و مسائل اخلاقى و غیر آن را مى فهمیدند، لیکن به جهت سیطره شهوات و خواسته هاى نفسانى، چون به حاقّ و روح بیانات او پى نمى بردند و نمى توانستند آن را باور کنند، مى گفتند: «ما کثیرى از آنچه را تو مى گویى نمى فهمیم و دقیقاً از آن سر در نمى آوریم».

همچنین است آیه (وَإِنْ مِّنْ شَىْء إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ)(3) زیرا این گونه نیست که از خضوع و خشوع همه موجودات در مقابل خداوند و از تنزیه و تسبیحى که لااقل در حدّ زبان حال دارند، چیزى نفهمیم; آنچه براى ما نامعلوم و نامفهوم است حقیقت و کنه تسبیح آنان است که به همان عدم فقه و عدم فهم دقیق بر مى گردد.

نیز این گونه است آیه اى که در شأن کفار وارد شده: (فَمَالِ هَؤُلاَءِ الْقَوْمِ لاَ یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً)(4) و «زرکشى» مدّعاى فوق را با آن نقض کرده است(5); زیرا قطعاً چنین نبود که آنان از هیچ حدیث و کلامى سر در نیاورند و چیزى نفهمند.

آنچه گفته شد و معنایى که در عرصه آیات، اختیار شد انطباقش در مورد آیاتى چون (... لِیَتَفَقَّهُوا فِى الدِّینِ ...)(6) و (اُنظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الاْیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ)(7) و (طُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَفْقَهُونَ)(8) و (رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ... یَفْقَهُوا قَوْلِى)(9) و... روشن تر است، خصوصاً وقتى که دو آیه 97 و 98 سوره انعام با هم مقایسه و ملاحظه شود، زیرا ـ به تعبیر علاّمه طباطبایى در المیزان(10) ـ در آیه 97 که از نظر کردن در ستارگان و اوضاع سماویّه سخن مى گوید و فهم آن مؤونه زیادى نمى طلبد، تعبیر به (قَدْ فَصَّلْنَا الاْیَاتِ لِقَوْم یَعْلَمُونَ) شده است: (وَهُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِى ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الاْیَاتِ لِقَوْم یَعْلَمُونَ)و در آیه 98 که از آیت نفس انسانى سخن دارد (وَهُوَ الَّذِى أَنشَأَکُمْ مِّنْ نَّفْس وَاحِدَة ...) و فهم اسرار آن افزون بر بحث هاى نظرى نیاز به مراقبت باطنى و تعمّق شدید و تثبّت بلیغ دارد، تعبیر به (قَدْ فَصَّلْنَا الاْیَاتِ لِقَوْم یَفْقَهُونَ) شده است: (وَهُوَ الَّذِى أَنشَأَکُمْ مِّنْ نَّفْس وَاحِدَة فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الاْیَاتِ لِقَوْم یَفْقَهُونَ).

ب) حوزه و محدوده استعمال این واژه در لسان آیات، اختصاص به احکام فرعى ندارد بلکه فقیه قرآنى کسى است که در مجموعه دین از فهم دقیق و بصیرت لازم برخوردار باشد، خواه در شاخه مسائل اعتقادى یا اخلاق یا مسائل فرعى عملى.

استفاده این نکته از مثل آیه 122 سوره توبه: (لِیَتَفَقَّهُوا فِى الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ)ابهامى ندارد; زیرا اوّلا: «دین» که تفقه در آیه، به آن تعلق گرفته، عبارت از مجموع مسائل اسلامى است: (إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللهِ الاِْسْلاَمُ ...)(11) ثانیاً: صریح یا ظاهر آیه این است که تفقه در دین، سبب انذار قوم و در نهایت، پذیرش آنان مى شود و قطعاً چنین هدفى با صرف آشنایى با مسائل حلال و حرام، بدون شناخت مبدأ و معاد و مسائل اخلاقى تأمین نمى گردد.

در موارد دیگر از استعمالات قرآنى (حدود 19 مورد دیگر) شمول واژه فقه نسبت به غیر مسائل فرعى روشن تر است ; زیرا در همه آن موارد بدون استثنا مورد استعمالش مسائل اعتقادى و اخلاقى است، نظیر آیه 13 سوره حشر که کمىِ خوف از خداوند و در مقابل، مقهور و مرعوب خلق خدا شدن را به قلّت فقه، احاله داده است: (لاََنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِى صُدُورِهِمْ مِّنَ اللهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَفْقَهُونَ).

لازم به ذکر است که این محدودیّت (محدودیّت واژه فقه در مسائل دینى) محدودیّتى مفهومى نیست; به تعبیر دیگر: هیچ گونه محدودیّتى براى این واژه در عرصه آیات نسبت به معناى لغوى به وجود نیامده است و اگر در مثل (لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ) محدودیّتى براى این واژه در مسایل دینى فهمیده مى شود، به یُمن وجود واژه «دین» بعد از «لیتفقّهوا» یا قراین دیگر است. به بیان سوم: اگر فقه در لغت به معناى بصیرت و ادراک دقیق است در هر چیز که باشد، در قرآن نیز به همین معنا آمده و تغییرى در آن به وجود نیامده است، گرچه مورد استعمال همه مشتقات این واژه یا بیشتر آنها در قرآن، حوزه مسائل دینى بوده باشد.


1 . این نقض از جانب زرکشى در المنثور فى القواعد، ج 1، ص 2 صورت گرفته است.
2 . هود، آیه 91 .
3 . اسراء، آیه 44.
4 . نساء، آیه 78.
5 . ر.ک: المنثور فى القواعد، ج 1، ص 2.
6 . توبه، آیه 122.
7 . انعام، آیه 65.
8 . توبه، آیه 87.
9 . طه، آیه 28.
10 . المیزان، ج 7، ص 290.
11 . آل عمران، آیه 19.

 

 

فقه در لغت:فقه در عصر صحابه، تابعین و در روایات معصومین(علیهم السلام):
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma