الف) امامان اهل بیت(علیهم السلام)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
2. على بن ابورافعدیگر امامان اهل بیت(علیهم السلام)

سر سلسله فقیهان(1) بزرگ این عصر، على بن ابى طالب(علیه السلام) است، که بعد از رسول خدا، فقیه ترین مردم بود.

آن حضرت آرایى فقهى داشت; آرایى که در مقام استفتا ابراز کرد، یا خود در مقام عمل آنها را نشان داد یا در ایّام خلافتش به دیگران، به ویژه کارگزارانش فرمان عمل به آنها را صادر کرد.

على(علیه السلام) باب مدینه علم رسول خدا بود(2) و رسول خدا هزار باب علم را به وى آموخت که از هر بابى، هزار باب دیگر گشوده شد.(3)

عمر بن خطاب درباره او گفت: «اقضانا علىّ; داناترین ما در امر قضاوت على است»(4) و عایشه مى گفت: «داناترین مردم به سنّت رسول خدا، على است»(5) و به اعتقاد امامیّه وى پس از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)اعلم مردم است که دریاى علم و دانش وى کرانه هاى دور دست را فرا گرفت و همچنان در طول تاریخ، الهام بخش دانشمندان و فقیهان است.

پس از امیرمؤمنان(علیه السلام) دیگر امامان اهل بیت نیز، داراى آراى فقهى بوده اند; ولى در این میان امام باقر و امام صادق(علیهما السلام)ـ به موجب فراهم شدن شرایط خاصّ زمانى ـ بیشترین آراى فقهى را ابراز داشته اند.

امام باقر(علیه السلام) در وسعت علم و دانش مشهور و ضرب المثل بود، تا آنجا که در کتابها به بهانه هاى مختلف از او یاد مى شود.

علماى اهل سنّت ـ چه معاصران آن حضرت و چه در اعصار بعد ـ درباره عظمت علمى و معنوى آن حضرت سخنها گفته اند.

عبدالله بن عطاء مکّى مى گوید: «من دانشمندان را ندیدم نزد کسى، جز ابوجعفر (محمّد بن على)، این اندازه اظهار کوچکى نمایند. من خودم دیدم که حکم بن عتبه (م 114) با آن همه جلالت و عظمتى که میان مردم داشت، در برابر آن حضرت، همچون کودکى در برابر آموزگار بود».(6)

ذهبى مى نویسد: «ابوجعفر باقر، محمّد بن على بن الحسین، پیشواى مورد اعتماد، هاشمى علوى و بزرگ بنى هاشم در زمان خویش بود و در عصر خود، به «باقر» شهرت یافت و این لقب از جمله «بقر العلم» (شکافت دانش را) گرفته شده است».(7)

ابن خلکان در «وفیات الاعیان» مى نویسد: «ابوجعفر محمّد بن زین العابدین، ملقّب به باقر ـ بنا بر اعتقاد امامیّه ـ یکى از امامان دوازده گانه است. او پدر امام جعفر صادق است. باقر(علیه السلام) مردى دانشمند، بزرگوار و بزرگ بود. او را باقر گفته اند، چون علم و دانش را وسعت و گسترش بخشید». شاعر درباره وى گفته است:

«یا باقر العلم لاهل التّقى *** و خیر من لبّى على الاحبل»

«اى کسى که براى اهل تقوا شکافنده دانش هستى و بهترین کسى مى باشى که به پیمان هاى الهى لبیک گفت».(8)

امام جعفر صادق(علیه السلام) که آراى فقهى فراوانى از او نقل شده، نقش مهمى در توسعه فرهنگى اسلام مخصوصاً فرهنگ اهل بیت دارد، تا آنجا که مذهب امامیّه، به «مذهب جعفرى» معروف شده است. آن حضرت نیز مورد ستایش دانشمندان بزرگ اهل سنّت قرار گرفته است.

مالک بن انس (پیشواى مذهب مالکى) درباره وى مى گوید: «من فراوان به نزد او رفتم، آن حضرت را جز در این سه حال نیافتم: یا نماز مى گزارد، یا روزه بود و یا قرآن مى خواند. برتر از جعفر بن محمّد(در این عصر) از نظر دانش، عبادت و پرهیزکارى، هرگز چشمى ندیده و گوشى نشنیده و بر قلب هیچ بشرى خطور نکرده است».(9)

ابوحنیفه (پیشواى مذهب حنفى) مى گوید: «من فقیه تر از جعفر بن محمّد ندیدم. وقتى که منصور وى را نزد خود فراخواند، نخست سراغ من فرستاد و گفت: اى ابوحنیفه! مردم بسیار علاقه مند به جعفر بن محمّد شدند. بنابراین، سؤالات دشوارى را آماده کن، تا از پاسخ آنها درماند. من نیز چهل مسأله را آماده ساختم، تا اینکه منصور عباسى در شهر حیره مرا نزد خودش فراخواند. به نزد او رفتم و جعفر بن محمّد را دیدم که سمت راست وى نشسته است، منصور به من دستور داد بنشینم. آنگاه رو به امام صادق کرد و گفت: اى اباعبدالله! این مرد ابوحنیفه است.

گفت: آرى!

آنگاه منصور به من رو کرد و گفت: اى ابوحنیفه! سؤالات خود را مطرح کن. من نیز سؤالات خود را مطرح کردم و آن حضرت به من پاسخ مى داد و مى گفت: پاسخ آن به نزد شما این است و اهل مدینه چنین پاسخ مى گویند و ما چنین مى گوییم. نظر او گاه با نظر مردم مدینه موافق بود و گاه با همه ما مخالف بود. تا آنکه من هر چهل مسأله را پرسیدم و او به همین گونه پاسخ داد».

سپس ابوحنیفه مى افزاید: «آیا ما روایت نمى کنیم که داناترین مردم کسى است که به اقوال مختلف از همه آگاه تر باشد (بنابراین، جعفر بن محمّداز همه مردم آن زمان عالم تر بود)».(10)

همچنین ابوحنیفه گفت: «لو لا السَّنَتان لهلک النّعمان; اگر آن دو سال (بهره گیرى از محضر امام صادق(علیه السلام)) نبود، نعمان (نام ابوحنیفه است) هلاک مى شد».(11)

ابن حجر هیتمى درباره امام صادق(علیه السلام)مى نویسد: «آن قدر مردم از علم و دانش ]امام [جعفر صادق نقل کرده اند که سواران را براى رسیدن به خدمتش به حرکت درآورده، و آوازه اش در همه شهرها پیچیده; از وى پیشوایان بزرگى، مانند یحیى بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیانى ها ]سفیان بن سعید ثورى و سفیان بن عیینه کوفى[ ابوحنیفه، شعبة بن حجّاج بصرى و ایّوب سجستانى روایت کرده اند».(12)

شهرستانى در ملل و نحل مى گوید: «جعفر بن محمّد الصادق، هو ذو علم غزیر، و أدب کامل فی الحکمة، و زهد فی الدنیا، و ورع تامٍّ عن الشهوات; جعفر بن محمّد صادق، داراى علمى فراوان، و ادب کامل در حکمت، و بى رغبت در امر دنیا، و داراى نهایت ورع در برابر شهوات بود».(13)

بستانى در «دائرة المعارف» خویش درباره امام جعفر صادق مى نویسد: «جعفر صادق، یکى از پیشوایان دوازده گانه مذهب امامیّه است، او از بزرگان اهل بیت است و چون در گفتار صادق است، لقب صادق گرفته است;او داراى فضل عظیمى بود».(14)


1 . البتّه اطلاق فقها بر امامان اهل بیت، خالى از تسامح نیست و از باب هماهنگى با سایر نویسندگانى است که «دوره هاى فقه» را نوشته اند; زیرا سخنان امامان در نزد فقهاى شیعه، خود از منابع استنباط احکام به شمار مى آید. هر چند مى توان به آنان از باب کارشناس و خبره کامل در دین، فقیه گفت. در برخى از روایات نیز، گاه به برخى از امامان، فقیه اطلاق شده، که از همین قسم است: تعبیر «کتب رجلٌ الى الفقیه(علیه السلام)...» (من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 238 و 258) و تعبیر «قال الفقیه العسکرى(علیه السلام)...» (تهذیب، ج 1، ص 131).
2 . حدیث «انا مدینة العلم و علىّ بابها» از ده ها کتاب اهل سنّت و پیروان اهل بیت نقل شده است (ر.ک: المراجعات، نوشته سیّد شرف الدّین عاملى، تحقیق شیخ حسین راضى، ص 327).
3 . همان مدرک، ص 482.
4 . صحیح بخارى، ج 6، ص 23.
5 . الاستیعاب، ج 3، ص 206.
6 . القاب الرسول و عترته، ص 56; تاج الموالید، ص 29 و المستجاد من الارشاد، ص 173 (مطابق نقل موسوعة الفقه الاسلامى، طبقاً لمذهب اهل البیت، ج 1، ص 40).
7 . تذکرة الحفّاظ، ج 1، ص 94.
8 . وفیات الاعیان، ج 4، ص 174.
9 . الامام الصادق و المذاهب الاربعه، به نقل از التهذیب، ج 2، ص 104; و التوسل و الوسیلة، نوشته ابن تیمیه، ص 52 (چاپ دوم); و المجالس السنیة، ص 5 (مطابق نقل الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج 1، ص 33). بخشى از این سخن در تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانى، ج 2، ص 94 نیز آمده است.
10 . سیر اعلام النبلاء، ج 6، ص 258.
11 . الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج 1، ص 53، به نقل از تحفه اثنى عشریه آلوسى، ص 8 (الموسوعة الفقهیة المیسره، ج 1، ص 34).
12 . الصواعق المحرقه، ص 201 (فصل سوم: احادیثى که درباره برخى از اهل بیت وارد شده است).
13 . ملل و نحل شهرستانى، ج 1، ص 133.
14 . دائرة المعارف بستانى، ج 6، ص 478. شبیه همین تعبیرات، در دائرة المعارف فرید وجدى (ج 3، ص 109) نیز آمده است.
 

 

2. على بن ابورافعدیگر امامان اهل بیت(علیهم السلام)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma