واژه نامه:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
ز) نمونه اى از کاربرد منابع قانونىمنابع و مآخذ

 

آشرى: نام یکى از قانون نامه هاى مهمّ یهود است که در قرن سیزدهم توسّط ربّى آشربن یحیئل معروف به «آشرى» یا «رُش» و مقیم در اسپانیا تدوین شد.

«اگادا»: آن بخش از آموزه هاى دینى که شامل تاریخ، مثل هاى اخلاقى و نکات پندآمیز، مباحث و نظریات فلسفى و الاهیاتى مى شود.

آلبرشت آلت: یکى از دانشمندانى که در سال 1934 در مقاله اى با عنوان «خاستگاه هاى حقوقى اسرائیل» به نقادى قوانین تورات بر اساس شکل ارائه آنها (شکل قوانین موردى و شکل قوانین امرى) پرداخت.

آمورائیم: جمع آمورا به معناى شارح و مفسّر، لقب عالمانى است که پس از تکمیل میشنا به شرح و تفسیر آن اقدام کرده، آن را به تلمود تبدیل نمودند. کار دیگرشان شرح و تفسیر مباحث غیر هلاخایى (مباحث اخلاقى و...) بوده است. حاصل کار ایشان دو تلمود بابلى و فلسطینى (= اورشلیمى) است. در فلسطین به آمورا، «ربّى» مى گفتند و در بابل «راو».

اَحَرونیم: به معناى متأخران یا مراجع متأخر (در مقابل ریشونیم = مراجع نخستین) است که از قرن شانزدهم آغاز مى شود و تا قرن هجدهم و به نقلى تا عصر حاضر ادامه مى یابد. بسیارى از آثار این دوره نقد یا شرح کتاب شالحان عاروخ مى باشد.

ارباعاطوریم: پس از کتاب موسى بن میمون یعنى «میشنه تورا» مهم ترین قانون نامه اى که تدوین شد ارباعا طوریم (معروف به طور) اثر یعقوب بن آشر فرزند آشرى است. ارباعاطوریم به معناى «چهار ردیف» است زیرا این کتاب به چهار بخش یا چهار ردیف تقسیم شده است.

اسباط: قبایل دوازده گانه بنى اسرائیل.

اسرائیل: لقب حضرت یعقوب(علیه السلام).

اسفار پنج گانه تورات: اسفار جمع سِفْر به معناى کتاب است و اسفار پنج گانه تورات عبارتند از: سِفْر پیدایش، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه. این اسفار به احتمال بیشتر پس از پایان تبعید بابلى در شکل کنونى اش شکل گرفت. توضیح محتواى این اسفار در شرح واژه «تورات» آمده است.

الفاسى: مهم ترین دوران قانون نامه نویسى پس از تلمود، دوره ریشونیم (قرن 11 تا 16 میلادى) است و سرآغاز آثار این دوره اثر اسحاق (اهل فاسدر شمال آفریقا) معروف به الفاسى است.

باریتا: به مطالبى گفته مى شود که در میشنا نیامده امّا آمورائیم (شارحان) آنها را در تلمود مطرح کرده اند. در میان «باریتاها» دو مجموعه «توسفتا» و «میدراش هاى هلاخایى» از اهمیّت بیشترى برخوردارند.

بَمیدبار: ٍ تورات

بیت یوسف: ٍ شولحان عاروخ

پروشیم: پس از تکمیل تلمود عالمان یهودى در سه شاخه مهم به بحث و بررسى حقوق یهودى پرداختند: 1. شروح و حواشى، 2. مجموعه هاى فتاوا، 3. قانون نامه ها. به شاخه اوّل یعنى شروح و حواشى «پروشیم» گفته مى شود که در آن منابع مکتوب قدیمى تر شریعت یهود تبیین شده، فهمى ساده تر ارائه مى گردد. معروف ترین این شروح «راشى» نام دارد که به طور کلاسیک، تلمود بابلى را شرح مى کند و اثر ربّى سلیمان بن اسحاق مربوط به قرن 11 مى باشد. به شاخه دوم یعنى شاخه حواشى «حیدوشیم» یا «نُوولِّى» گفته مى شود که در آن تعارضات درونى تلمود، حل و رفع مى گردد. حاشیه کلاسیکى که بر تلمود نوشته شد اثر توسافوت نویسان (حاشیه نویسان) بر تلمود بابلى در دو قرن 12 و 13 مى باشد. حاشیه نویسى تقریباً پس از شرح نویسى یعنى از قرن یازدهم به بعد است که تا زمان حاضر ادامه دارد. به شاخه سوم یعنى مجموعه هاى فتاوا «شِئِلوت او ـ تشووت» گفته مى شود که عبارت است از پاسخ هایى که عالمان یهودى به پرسشهاى شرعى مى دهند.

تابوت عهد: صندوقى است که ده فرمان شریعت موسى(علیه السلام) که روى دو لوح نقش بسته بود در آن جاى داده شد و پیشاپیش بنى اسرائیل در حرکت بود تا درون معبدى که باید در اورشلیم ساخته مى شد، جاى گیرد.

بر اساس آنچه در کتاب «جاهلیّت و اسلام» تألیف علاّمه یحیى نورى، ص 400 آمده: «نام دیگر آن «صندوق شهادت» است که نسخه هاى تورات و کتب مورد استناد دینى یهود در آن قرار داشت و در واقعه حمله دوم بخت نّصر به فلسطین (سال 568 ق م) و منهدم شدن معابد، ضمن آتش سوزى ها و تخریب ها نابود شد. بر اساس آنچه در قاموس کتاب مقدّس آمده: «تابوت عهد، صندوقى است که موسى(علیه السلام) به امر حق تعالى آن را ساخت و قوطى منّ (ظرفى که حاوى مقدارى از آن منّى بوده که در بیابان بر بنى اسرائیل نازل مى شد) و عصا و دو لوح عهد که احکام عشره بر آنها مکتوب بود را در آن گذارد و در پهلوى آن کتاب تورات را جاى داد. وقتى که اسرائیلیان در «افیق» (یکى از شهرهاى قدیم فلسطین اشغالى) مغلوب شدند تابوت به دست فلسطینیان افتاد که بر اثر آن به بلاها و امراض مهلکه مبتلا شدند لذا به ناچار آن را با عزّت به سرزمین اسرائیل برگشت دادند. وقتى داوود(علیه السلام) در اورشلیمساکن شد تابوت را بدانجا منتقل کرد و تا زمان بنا شدن هیکل در همانجا بود و بعد از آن در هیکل گذاشته شد و دور نیست که مَنَسّى (= یکى از پادشاهان یهودا: 687-642 ق م) آن را به جاى دیگر برد لکن یوشیا (= یکى دیگر از پادشاهان یهودا: 640-609 ق م) آن را دوباره بجاى خود برگرداند ولى پس از یوشیا معلوم نیست که آیا هنگام اسارت به بابل (سال 598 ق م) به بابل برده شد و یا پنهان گشت، همین قدر مسلّم است که در هیکلى که پس از مراجعت از اسارت بابل به فرمان کوروش ساخته شد (هیکل ثانى) وجود نداشت. (رجوع شود به قاموس کتاب مقدّس، ص 237-238).

از بیانات مزبور بدست مى آید که تابوت عهد، لااقل تا زمان فوت یوشیا (609 ق م) وجود داشت. آنچه از قرآن کریم استفاده مى شود این است که «تابوت» اوّلا: برخوردار از سکینه اى از جانب پروردگار بود که سبب آرامش و قوّت قلب بنى اسرائیل در جنگ ها و حوادث مى شد و ثانیاً: یادگارهایى از خاندان موسى و خاندان هارون در آن قرار داشت (فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَّبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ) و ثالثاً: فرشتگان آن را حمل مى کردند (تَحْمِلُهُ الْمَلاَئِکَةُ) و رابعاً: این تابوت مدتى مفقود شده بود و یکى از پیامبران (شموئیل) از بازگشت آن خبر داده بود و خامساً: بازگشت آن نشانه پادشاهى یکى از پادشاهانى (طالوت) بود که از جانب پروردگار براى حاکمیت و رهبرى منصوب شد (وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً ... إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ).

از روایات معتبرى که در ذیل آیات مزبور وارد شد بدست مى آید که «تابوت» اوّلا: صندوقى بود سه ذراع در دو زراع و ثانیاً: محتویات آن عبارت بود از عصاى موسى و سکینه و ثالثاً: سکینه عبارت بود از روح خدا که سخن مى گفت و هرگاه بنى اسرائیل در چیزى اختلاف مى کردند با آنها تکلّم مى کرد و از مرادشان خبر مى داد (تفسیر کنزالدقائق، ج 2، ص 383) و رابعاً: تابوت، درِ خانه هر اهل بیتى که یافت مى شد نشانه آن بود که نبوّت، در آن خانواده به ودیعت گذاشته شده است (همان، ص 384).

تبعید بابلى: به دوره اى از تاریخ یهود گفته مى شود که با حمله بخت نصّر (نبوکد نصر) به سرزمین فلسطین و ویران کردن معبد و کوچاندن یهودیان به بابل شروع مى شود (538-586 قم).

تقانا: به معناى «قانونگذارى» همانند «گزرا» به معناى حکم و دستور، بیانگر قانونگذارى هاى مراجع هلاخایى یا دیگر مراجع ذى صلاح در هر نسل و دوره اى است. فرق بین این دو در این است که تقانا معمولا در مورد احکام وجوبى و گزرا در مورد محرمات بکار مى رود. تفاوت تقانا با میدراش این است که تقانا قاعده و قانون جدیدى به حوزه قوانین هلاخایى مى افزاید امّا «میدراش» محتواى پوشیده یک قانون موجود در این نظام را آشکار مى کند و کاشف از یک قانونِ از قبل موجود مى باشد. لذا به قانون میدراشى «داوَریتا» (= از تورات) مى گویند و به قانون تقانایى «دربانان» (= از عالمان) اطلاق مى گردد چنانکه قوانین ناشى از دو منبع «مَعَسه» و «مینهاگ» نیز در زمره «دِرَبانان» طبقه بندى مى شوند.

تلمود: مجموعه شریعت شفاهى که تدوین آن توسط برخى از دانشمندان یهودى پس از قتل عام یهودیان و ویرانى اورشلیم (و خرابى معبد در سال 70 میلادى) و آوارگى یهودیان در سراسر گیتى، آغاز شد و تا سال 500 میلادى پایان یافت و از دو بخش «میشنا» (= تکرار شریعت) و گمارا» (= تکمیل) تشکیل مى شود.

تنّائیم: جمع تنّا به معناى معلّم، نام دوره اى از شریعت یهودى است که به آن دوره میشنا نیز گفته مى شود (زیرا تدوین میشنا مربوط به این دوره است) در این دوره یعنى از حدود 30 میلادى تا 220 میلادى، شش نسل از معلمان شریعت شفاهى، فعالیت مى کردند.

تَنَخ: به معناى «عهد» است. یهودیان به کتاب مقدس خود، «تَنَخ» مى گویند (رمز براى سه بخش اصلى کتاب مقدّس یهودى: حرف «ت» اشاره به تورات، حرف «ن» اشاره به نوئیم = کتاب انبیا و حرف «خ» اشاره به کتوویم = مکتوبات) و مسیحیان آن را «عهد قدیم» یا «عهد عتیق» مى نامند در مقابل «عهد جدید» که بر انجیل اطلاق مى شود.

تورا: (به عبرى معادل تورات) به معناى شریعت و تعلیم است اعم از احکام اجتماعى (= قانون) و احکام فردى. البتّه معناى صحیح آن تعلیم و آموزش است و از قدیم الایّام به نادرست، ترجمه به قانون یا شریعت شده است.

تورات: مقصود از تورات مجموع عهد عتیق نیست بلکه عبارت است از خصوص اسفار پنجگانه: 1. سِفر پیدایش (تکوین) مربوط به خلقت جهان و انسان و داستان زندگى آدم و فرزندانش و داستان نوح، ابراهیم، اسحاق، یعقوب و پسران او. این سِفر پنجاه باب دارد که باب پنجاهم آن با بیان مرگ یوسف در مصر در حدود 1600 قبل از میلاد پایان مى یابد. 2. سفر خروج که با روایت تولّد موسى (چهارصد سال پس از مرگ یوسف) آغاز مى شود و با گزارش از بعثت او و حوادث پس از خروج بنى اسرائیل از مصر ادامه مى یابد و به ده فرمانى که در کوه سینا بر موسى نازل شد، اشاره مى کند. به این سفر در عبرى «شِموت» (= نام ها) گفته مى شود که از آیه آغازین سفر گرفته شده است. 3. سفر لاویان که از شیوه قربانى براى گناهان (به ویژه گناهان کاهنان) و احکام خوردنى هاى پاک و ناپاک و روز شبات (= شنبه) و... سخن مى گوید. به این سفر، بدین جهت لاویان مى گویند که احکام مربوط به کاهنان که از خاندان لاوى (= سومین پسر یعقوب و جد اعلاى موسى) مى باشند را در بر دارد. این سفر را در عبرى «وییقرا» مى گویند که از کلمه اوّل سفر گرفته شده است. 4. سفر اعداد که روایت آوارگى بنى اسرائیل در سینا، سرشمارى این قوم، اعیاد و قربانى هاو برخى از احکام شرعى حقوقى و.. مى باشد. به این سفر اعداد مى گویند چون از تعداد این قوم در بیابان سینا سخن مى گوید و در عبرى (بید بار) (=بیابان) گفته مى شود که برگرفته از آیه اوّل سفر است 5- سفر تثنیه که تاریخ بنى اسرائیل تا رحلت موسى و نیز تکرار احکامى که در اسفار پیشین آمده را در بر دارد و نام تثنیه به جهت همین تکرار است چنان که در عبرى به آن دواریم (= سخنان) گفته مى شود که از آیه اوّل این سفر گرفته شده است. از کتاب تاریخ دوم عهد عتیق باب 34 آیه 14 بدست مى آید که تورات گم شد و در زمان یوشیا (یکى از پادشاهان) بنى اسرائیل 609-639 ق م پیدا شد البتّه از شواهد تاریخى و نیز متن کتاب تواریخ دوم بر مى آید که آنچه پیدا شد نه همه تورات فعلى بلکه تنها «سفر تثنیه» بوده است و اسفار دیگر بعد از بازگشت یهودیان از بابل به زعامت عزرا و نحمیا در میانه سده پنجم پیش از میلاد رسمیّت یافتند.

توسافوت: به معناى حاشیه است و توسافوت نویسان کسانى هستند که پس از تلمود، منابع مختلف را مطالعه و مقایسه مى کنند و تعارضات درونىِ آثار تلمودى را حل و رفع مى نمایند
ٍپروشیم.

توسفتا: به معناى ضمیمه، مجموعه اى است از «بارَیْتا» سومین منبع مکتوب شریعت یهود. این مجموعه نیز همانند یکى دیگر از مجموعه هاى با اهمیّت «باریتا» یعنى مجموعه «میدراش هاى هلاخایى» در میشنا نیامده اند بلکه بخشى از تلمود را تشکیل مى دهند.

حاخام: حاخام به معناى «حکیم»، دانشمند تورات و حکمت، عنوانى براى عالمان ربانى است و دادگاه حاخامى یعنى همان دادگاه شرعى و سنتى یهود که در مقابل دادگاه عرفى و عمومى قرار داشت. دادگاه هاى حاخامى، دادگاه هایى بودند که در موضوعات مربوط به احوال شخصیّه مانند ازدواج و طلاق و وصیت، صلاحیّت داشتند.

حشمونائیم: گروهى یهودى که در مبارزه با یونیانیان پیروز شدند و در سال هاى 140 تا 37 قبل از میلاد حکومت کردند.

حکومت کاهنى: کاهن به روحانى و عالم دینى یهود و نصارا گفته مى شود که متولّى انجام شعائر دینى بود و رییس کاهنان نظارت بر «هیکل» (معبد) را نیز بر عهده داشت و «رجال کَهَنوت» (کَهَنُوت = وظیفه کاهن) همان رجال دینى یهود و نصارا هستند، در نتیجه «حکومت کاهنى» به معناى حکومت دینى است. (قاموس کتاب مقدّس، المعجم الوسیط و فرهنگ عمید).

داوران: به بزرگانى از بنى اسرائیل گفته مى شود که پس از یوشع، رهبرى قوم را به عهده آنان بود و در عین حال که پادشاه بودند، داورى و قضاوت را نیز بر عهده داشتند. (قاموس کتاب مقدّس، ص 371) .

دِاوَریتا: ٍ تَقانا

دِرَبانان: ٍ تَقانا

دِواریم: ٍ تورات

دین: (جمع آن: «دینیم») نزدیک به معناى قانون است و عمدتاً دو گروه از قوانین را شامل مى شود: «دینه مامونوت» که تقریناً معادل حقوق مدنى (احکام مالى) است و دیگر «دینه نِفاشوت» که کمابیش با حقوق کیفرى برابر است. البتّه واژه «دین» دائره وسیع ترى از واژه قانون دارد زیرا شامل احکام فردى و ناظر به روابط انسان و خدا نیز مى شود.

راشى: ٍ پروشیم

راو: ٍ ربّى

ربّى: عنوانى بود براى آمورا (= شارح) و عبارت بود از مقام رسمى که فقط به دست «ناسى» یعنى رهبر سنهدرین نصب مى شد و چون سنهدرین در سرزمین فلسطین قرار داشت به آموراهاى غیر فلسطینى یعنى بابلى عنوان رسمى «راو» را دادند.

رُش: ٍ آشرى

ریشونیم: نام دوره برجسته شریعت یهود پس از تلمود است (سده یازدهم تا شانزدهم) و به معناى متقدّمان یا مراجع نخستین مى باشد. در این دوره، قانونگذارى اجتماعى رونق بسیارى یافت و قانون نامه هایى چون کتاب شولحان عاروخ تألیف یکى از عالمان یهودى به نام «یوسف قارو» تدوین شد.

زوگوت: ٍ سَنْهِدْرین

ساوورائیم: به معناى «حکما» است و به عالمان بابلى گفته مى شود که پس از پایان تلمود بابلى حدود سال 500 میلادى تا پایان قرن ششم کارشان ویرایش، تنظیم و فصل بندى تلمود بود.

سِدِر: به معناى بخش است. به هر بخش از میشنا، «سِدِر» گفته مى شود که هر سِدِر داراى تعدادى مَسِخِت (= رساله) است.

سرزمین موعود: مقصود، «کنعان» است یعنى همان سرزمینى که فرزندان یعقوب از آنجا به مصر منتقل شدند و پس از آنکه مصریان با آنان بناى ناسازگارى گذاشتند به رهبرى موسى(علیه السلام) از مصر خارج گشتند و پس از سالها سردرگمى، پس از وفات موسى و در زمان جانشین او یوشع بن نون به کنعان، سرزمین موعود برگشتند.

سرزمین یهودا: «یهودا» چهارمین پسر یعقوب، همان است که براى رهایى یوسف از مرگ، رأى به فروختن یوسف داد و «سرزمین یهودا» به اراضى گفته مى شود که در تصرف سبط یهودا از اسباط دوازده گانه قرار داشت و به آن «مملکت یهودا» نیز اطلاق مى گردد. (ر.ک: قاموس کتاب مقدّس، ص979-981).

سِفر اعداد: ٍ تورات

سفر تثنیه: ٍ تورات

سِفر خروج: ٍ تورات

سِفر لاویان: ٍ تورات

سموئیل: «سموئیلِ نبى» یکى از داوران و رهبران بنى اسرائیل پس از شمعون است و آخرین و بهترین قاضى عبرانیان به حساب مى آید که آنها را از سلطه فلسطینیان آزاد ساخت و با عدالت و اقتدار، حکمرانى کرد و مذهب حقیقى را رواج داد و اسباط را متحد ساخت و آنها را در مدنیّت به درجه عالى رساند. وقتى به پیرى رسید بنى اسرائیل از او درخواست کردند که سلطانى را تعیین کند، سموئیل«شاؤل» (= طالوت) و سپس داوود را تعیین فرمود. مقبره او در «جبعون» که الان به «الجیب» (یا «الجب») معروف است بر فراز تلّى در نزدیکى «اورشلیم» واقع شده است. (قاموس کتاب مقدّس، ص 379 و ص 490-489).

سَنْهِدْرین: (به معناى محکمه عالى) به رساله اى از رساله هاى بخش «نزیقین» (= آسیب ها و خسارت ها) از مجموعه میشنا اطلاق مى شود که مربوط به جرایم مستوجب اعدام و شیوه اجرایى آن است. سَنْهدرین در اصل، نام مجمعى از عالمان و کاهنان (71 تن) یهودى است که از حدود سال 160 تا 37 قبل از میلاد فعالیت مى کردند و به این دوره، «زوگوت» به معناى جفت ها گفته مى شود، زیرا رهبرى سنهدرین را در مجموع این دوره، پنج جفت (پنج تا دو نفر) از عالمان یهودى به عهده داشتند که هر جفتى یکى رئیس سنهدرین و دیگر قائم مقام رییس و رییس دادگاه شرع بود. آخرین جفت از این رهبران «هیلل» و «شَمّاى» صاحبان دو مکتب فقهى معروف یهودى بودند.

سِوارا: (به معناى «نتیجه منطقى» و «عقل») ششمین منبع از منابع قانونى در شریعت یهود است. گرچه آنجا که یک حکم شرعى به وسیله میدراش وضع مى شود عقل و منطق و استدلال، راهنماى مفسّر در طى فرایند تفسیر است. چنانکه منابع سه گانه تَقانا، مَعَسه و مِنهاگ نیز در قانونگذارى تحت سیطره عقل، منطق و استدلال مى باشند و چیزى جداى از عقل به حساب نمى آیند ولى در عین حال در نگاه عالمان یهود، عقل، منبع مستقل قانونى نیز مى باشد. البتّه قوانین ناشى از این منبع در زمره قوانین معروف به «دِاورَیتا» (= از تورات) طبقه بندى مى شود نه «دِرَبانان» (= از عالمان) یعنى هر قاعده اى که از عقل عالمان هلاخا نشأت مى گیرد از خود تورات ناشى شده است زیرا به عقیده آنان، عقل عالمان هلاخا با منطق درون تورات منطبق است (یعنى از قبیل نوعى از تصویب در اصطلاح علم اصول).

سوفریم: به معناى کاتبان به کسانى گفته مى شود که «شریعت شفاهى» یهود را تدوین کردند و نوشتند تا اینکه در نهایت به شکل «میشنا» و «تلمود» درآمد (رجوع شود به «شریعت شفاهى»، «میشنا» و «تلمود»).

شِئِلوت او ـ تشووت: ٍ پروشیم

شالحان عاروخ: به معناى سفره مرتّب، نام کتابى است که در دوره ریشونیم توسّط یکى از عالمان یهودى به نام «یوسف قارو» تدوین شد که با افزوده هاى «ایسرلس» یکى از عالمان دیگر یهودى مرجع معتبر حقوقى و شرعى در همه روزگاران بعدى تلقى مى شود. یوسف قارو، در آغاز کتاب «بیت یوسف» را نوشت که در ظاهر، شرح طور
(= ارباعا طوریم اثر یعقوب بن آشر) ولى در واقع اثرى مستقل است و بیست سال به طول انجامید، شولحان عاروخ که تدوین آن دوازده سال دیگر به طول انجامید بازنگرى و خلاصه «بیت یوسف» است.

شریعت شفاهى: تورات دیگرى است که به اعتقاد یهودیان، افزون بر تورات مکتوب، بر موسىوحى شد ولى همواره به شکل نانوشته، در کنار تورات مکتوب، و به عنوان شرح و تفسیر تورات مکتوب، وجود داشت و براى اینکه در گذر زمان به دست فراموشى سپرده نشود به صورت مجموعه هایى تدوین شد تا اینکه در سال 210 میلادى توسّط یکى از عالمان یهودى به نام «یهودا هناسى» به صورت یکجا و به نام میشنا (= توضیح ثانوى، تکرار شریعت) درآمد. پس از میشنا رساله هایى تحت عنوان «ملحقات میشنا» و نیز تفاسیرى بر میشنا تحت عنوان «گمارا» (به معناى تکمیل) تدوین شد و از مجموع این سه بخش (میشنا، ملحقات میشنا و گمارا) مجموعه اى حجیم به نام «تلمود» شکل گرفت.

شریعت مکتوب: همان تورات است که بر موسى(علیه السلام) نازل شد و آغاز شریعت یهودى به حساب مى آید و در مقابل «شریعت شفاهى» قرار دارد و تا زمان «عزرا» و «نحمیا» (حدوداً میانه سده پنجم قبل از میلاد) ادامه مى یابد و یک بخش از بخشهاى چهارگانه کتاب مقدّس است. کتاب مقدّس که یهودیان آن را «عهد» یا «تَنَخ» و مسیحیان آن را «عهد قدیم» مى نامند از چهار بخش تشکیل شده:
1. تورات که عبارت است از اسفار پنجگانه (سفر پیدایش، سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد و سفر تثنیه). 2. کتب هفده گانه انبیا (نویئیم) 3. مکتوبات دوازده گانه داورى و تاریخى (کِتوویم) 4. کتابهاى پنجگانه سرود و شعر و مناجات و امثال .

قابل توجّه است که یهودیان عقیده دارند که اسفار پنجگانه همان توراتى است که بر موسى(علیه السلام)نازل شده و تحریف و تصرفى در آن نشده، در حالى که نه تنها قرآن کریم این کتاب را تورات اصلى نمى داند و آن را انباشته اى از کذب و بهتان و افسانه ها و احکام جعلى و عقاید منحرف مى شناسد محقّقان و دانشمندان ملل مختلف (از جمله جمعى از ربانیان خود یهود) با وسایل علمى و واژه شناسى و مقابلات تاریخى این حقیقت را به وضوح به اثبات رسانده اند که هر یک از اسفار تورات قرنها با هم فاصله دارند و جملگى آنها قرن ها پس از رحلت موسى به صورت مجموعه کنونى درآمدند و نسخه اصلى «تورات» و «الواح احکام عشره» که پس از رحلت موسى(علیه السلام) در «صندوق شهادت» (و به تعبیر قرآن: «تابوت») جاداشته و بر اساس قول مفسّران در ذیل آیات طالوت و جالوت، تا زمان داوود پیامبر (حدود 1000 سال قبل از میلاد) موجود بوده، قرنها قبل از میلاد مسیح (سال 568 قبل از میلاد) در آتش سوزى ها و تخریب هاى حمله بخت نصّر، از بین رفت تا اینکه در زمان «کوروش» یکى از عالمان یهود به نام «عزرا» پس از مراجعت یهود از تبعید بابلى، با همکارى جمعى به نگاشتن «عهد عتیق» و تورات اقدام کرد. (رجوع شود به کتاب «جاهلیّت و اسلام» تألیف علاّمه یحیى نورى، چاپ نهم، ص397-407) .

شمّاى: ٍ سَنْهِدْرین

شِموت: ٍ تورات

صِدوشیم: ٍ پروشیم

طور: ٍ ارباعاطوریم.

عبرانیان: همان بنى اسرائیل هستند که از نژاد «سامى» (منسوب به «سام» فرزند نوح) مى باشند که نسب خود را به ابراهیم (حدود 2000 سال پیش از میلاد) مى رسانند.

عزرا: کاهن و هادى معروف عبرانیان و کاتب ماهر شریعت بود، در بارگاه سلاطین ایران (کوروش، گشتاسب و اسفندیار) درجه و اعتبار تامّى داشت. در سال 457 قبل از میلاد با جماعت بزرگى از اسیران، به اورشلیم بازگشت و کنایس چندى تأسیس نمود و کتاب عزرا (یکى از کتب تاریخى عهد عتیق) و قسمتى از کتاب نحمیا (کتاب تاریخى دیگرى از عهد عتیق) را تدوین کرد و تمامى کتب عهد عتیق را جمع آورى و تصحیح نمود. کتاب عزرا مشتمل بر تاریخ مراجعت یهودیان از زمان کوروش مى باشد که شصت سال بعد از آن نوشته شد و حکایت وقایعى است که در سال 456 قبل از میلاد واقع شد. (قاموس کتاب مقدّس).

عقیوا: «عقیوا» و «مئیر» دو تن از «تنّائیم» (معلمان) هستند که در تدوین شریعت شفاهى یعنى شرح اسفار پنجگانه تورات، آثارى از خود برجاى گذاشتند و آثار آنان از نظر اهمیّت در درجه بعد از «میشنا» اثر یهودا هناسى قرار دارند. به آثار عقیوا و مئیر، میدرشه هلاخا یا میدراش هاى هلاخایى گفته مى شود (رجوع شود به واژه «میدرشه هلاخا») قابل توجّه است که «عقیوا» یکى از استادان «مئیر» است چنانکه «مئیر» یکى از استادان «یهودا هناسى» مى باشد.

عهد: به کتاب مقدّس یهود، «عهد» مى گویند چرا که به گفته تورات، خدا با قوم بنى اسرائیل عهد بست که در قبال رعایت احکام تورات، قوم محبوب و برگزیده خدا شوند.

غریب مهمان: غریب مهمان یا «نیمه مؤمن» به غیر یهودى اى گفته مى شود که قوانین هفتگانه اخلاقى تورات را که به «قوانین نوح» نام گرفته اند»

به این نیّت که تورات به آن فرمان داده، بجا آورد (نه به استناد عقل و فطرت) چنین کسى را باید در جامعه یهودى محترم شمرد. این قوانین هفتگانه عبارتند از: بت مپرستید، کفر مگویید، خون انسانى را مریزید، از گناهان جنسى بپرهیزید، دزدى مکنید، گوشت حیوان زنده را مخورید، یک دادگاه عدالت برپاى دارید.

قانون نامه اورنَمو: مجموعه اى است از قوانین سومَرى (سومَر = منطقه اى در جنوب مابین النهرین) مربوط به 2100 سال قبل از میلاد و از جمله از قانون نامه هاى معاصر تورات است که قوانین موجود در تورات، متأثّر از آن است.

قانون نامه حمورابى: مهم ترین قانون نامه معاصر تورات است که قوانین موجود در تورات از آن متأثر است این قانون نامه به 1800 سال قبل از میلاد بر مى گردد و مربوط به حمورابى مشهورترین پادشاه بابل است.

قبالا: به معناى «سنّت» عبارت است از سنّتى که شخص به شخص و سینه به سینه از موسى(علیه السلام) انتقال یافته است. «قبالا» یا «سنّت» یک منبع از شش منبع قانونى و رسمى شریعت یهودى است.

قوانین امرى: قوانینى از تورات که به صورت فرمان است نظیر قوانین ده فرمان: «قتل مکن، زنامکن و...»

قوانین موردى: به قوانینى از تورات گفته مى شود که به شکل «اگر...» یا «آنگاه...» تنظیم شده اند نظیر «هر که انسانى را بزند و او بمیرد هر آینه کشته شود».

قوانین هفتگانه نوح: ٍ «غریب میهمان».

کِتوویم: ٍ نویئیم

کِنِست هگدولا: به معناى «مجمع کبیر» نام شوراى کاتبان یهودى است که «عزرا» آن را بنیاد گذاشت تا به شرح و تفسیر تورات بپردازند.

گائونیم: جمع گائون (به معناى نابغه و علاّمه) رؤساى آکادمى هایى بودند که در بابل، مراکز معنوى و فرهنگى جامعه یهودى به حساب مى آمدند. گائونها پس از پایان تلمود تا حدود سده یازدهم میلادى مى زیستند و کارشان این بودکه تلمود را به گونه اى تفسیر کنند که قانون نامه مورد پذیرش در همه موضوعات اجتماعى و دینى شود.

گِزِرا: ٍ تَقانا

گمارا: بخشى از «تلمود» است که به تفسیر میشنا مى پردازد یعنى «تلمود» متنى دارد به نام «میشنا» و شرح و تفسیرى بر این متن دارد به نام «گمارا».

مئیر: ٍ عقیوا

مپّا: به معناى رومیزى نام کتابى است که در دوره ریشونیم توسّط یکى ازعالمان یهودى به نام موسى ایسرلس براى رفع کاستى هاى کتاب شالحان عاروخ تدوین شد.

مَسِخِت: ٍ سِدِر

مَعَسه: (به معناى عمل یا رویّه) به قواعد حقوقى گفته مى شود که از احکام قضایى صادر شده از جانب محاکم قضایى صلاحیت دار، یا روش عالمان هلاخایى صلاحیت دار در یک موضوع شخص استنتاج شده است. در صورت اوّل، مَعَسه همان «رویّه قضایى» و در صورت دوم شبیه همان «نظریه حقوقدانان» که در دیگر نظام هاى حقوقى موجود است، مى باشد. مَعَسه پنجمین منبع از منابع قانونى در شریعت یهود است.

میدراش: یکى از منابع قانونى و رسمى شریعت یهودى است و مقصود از آن قواعدى است که از تفسیرهایى از کتاب مقدّس که خارج از تلمود و میشنا هستند استنتاج مى شود.

میدرشه هلاخا: میدرشه هلاخا یا میدراش هاى هلاخایى نوعى تفسیر مبسوط به اسفار پنجگانه تورات اند (میدرشه یا میدراش به معناى تفسیر است) یعنى «میدراش ها» عمدتاً در پى استنتاج هلاخا (= شریعت) از تورات اند اگرچه گاهى حاوى «اگادا» (= مباحث تاریخى و اخلاقى و... از تورات) نیز هستند. میدراش هاى هلاخایى مجموعه اى از سومین منبع مکتوب شریعت یهود یعنى «باریتا» هستند که در میشنا نیامده اند بلکه در تلمود ذکر شده اند و لذا از اعتبار منابع رسمى برخوردار نیستند.

میشپاط: در متون شرعى یهودى به معناى «قانون» است، گرچه برخلاف واژه «قانون» احکام ناظر به رابطه انسان با خدا (احکام فردى) را نیز در بر مى گیرد.

میشنا: در دوره تنّائیم (معلمان) دو دسته آثار خلق شده است دسته اوّل آثارى است که از نوع قانون نامه است و در آن، تفسیرهایى که از اسفار پنجگانه تورات مى شود تحت بابهاى خاص شریعت به گونه اى فشرده تدوین شده اند و میشنا نام گرفته اند، تهیه کننده این اثر یکى از عالمان یهودى به نام «یهودا هناسى» است که در گردآورى هلاخاها دقتى خاص داشت و فقط هلاخاهایى را در این کتاب برگزید که درباره آنها اتفاق نظر وجود داشت.

میشنه تورا: یکى از جانشینان الفاسى (مهم ترین قانون نامه نویس در دوره ریشونیم سده 11-16) که شاگردِ شاگرد او بود موسى بن میمون معروف به «رامبام» اهل قرطبه در اسپانیا (1135-1204 میلادى) است. کتاب وى «میشنه تورا» (= تورات دوم) نام دارد که بزرگترین اثر هلاخایى است. این کتاب همه شریعت تلمودى را در چهارده بخش اصلى به شیوه اى ساده، دربرگرفته و به «یَدهخراقا» (= دست قوى) معروف گشته است.

میصوا: به معناى حکم و تکلیف است اعمّ از احکام اجتماعى (= قانون) و احکام فردىِ ناظر به روابط انسان با خدا.

مینهاگ: (به معناى «عرف») به قواعد حقوقى گفته مى شود که از شکل هاى مختلف عرف، استنتاج مى شود. مینهاگ چهارمین منبع از منابع قانونى در شریعت یهود است.

نحمیا: در بابل، ایام اسارت یهودیان متولّد شد و در شوش به منصب ساقى گرى پادشاه ایران، اردشیر درازدست منصوب شد. از پادشاه ایران درخواست نمود که او را اذن دهد که به اورشلیم برود، لذا سال بیستم پادشاهى اردشیر (حدود 444 قبل میلاد) براى حکومت بر اورشلیم به آن دیار فرستاده شد. او توجّه عمده خود را روى بنا کردن حصارهاى شهر اورشلیم نهاد و پس از یک سال آن را به اتمام رساند و از دوستان امین او «عزرا» بود. نحمیا حدود سال 432 قبل از میلاد به زادگاه خود بابل بازگشت و بعد از چند سال به اورشلیم طلبیده شد تا به اصلاح بعضى از مسائل مذهبى که مورد اختلاف واقع شده بود، بپردازد. «کتاب نحمیا» (اسم یکى از کتب تاریخى عهد عتیق) که تمامى این مسائل و وقایع را در بر دارد را در سال 400 قبل از میلاد تصنیف نمود که به منزله تتمّه اى براى کتاب عزرا است و بعضى آن را کتاب دوّم عزرا مى دانند.

نووِلّى: ٍ پروشیم

نِویئیم: کتاب مقدّس یهود سه بخش دارد:
1. تورات، 2. نِویئیم به معناى کتب و صحُف انبیاى بنى اسرائیل که هفده کتاب است و به نبوّت هفده گانه معروف است. 3. کِتوویم به معناى مکتوبات که دوازده کتاب از آن مربوط به تاریخ و داورى مى باشد و پنج کتاب دیگر سرود و شعر و مناجات و امثالى است که مربوط به انبیاى مختلف است.

وَییقرا: ٍ تورات

هلاخا: معادل «شریعت» است که در معنایى عام، مشتمل بر همه آموزه هاى دستورى دین مى باشد و در معنایى خاص به هر قاعده شرعى جدیدى که وضع مى شود، اطلاق مى شود.

هلینیسم: یونانى گرى و طرز تفکّر یونانیان که از سال 332 قبل از میلاد به بعد با تسلّط بر یهودیان، تأثیر زیادى بر اندیشه هاى یهودى گذاشت. یهودیان، اقوامى را که مغلوب یونانیان بودند «هلنیز» مى گفتند. (قاموس کتاب مقدّس، ص 974).

هیکل سلیمان: نماد استوارى و بقاى قوم یهود که توسّط سلیمان در شهر اورشلیم ساخته شد و معبد بزرگى است که بسیارى از مناسک و اعمال یهودى مثل قربانى و... فقط باید در آنجا اجرا شود. یک بار به دست بخت نصّر و بار دوم به دست «تیتوس» سردار رومى، ویران شد.

هیلل: ٍ سَنْهِدْرین

یوسف قارو: ٍ شولحان عاروخ و ریشونیم

یوشیا: پانزدهمین پادشاه از پادشاهان نوزده گانه «مملکت یهودا» (= «سرزمین یهوا» که توضیح آن در عنوان «سرزمین یهودا» گذشت) مى باشد. او در 8 سالگى بر تخت نشست و مدّت 31 سال پادشاهى کرد (639-609 قبل میلاد مسیح) در تقوا و پرهیزکارى و استقامت مشهور بود. در زمان او سفر تثنیه از تورات اصلى پیدا شد. او کسى است که (برخلاف پدرش «آمون» چهاردهمین پادشاه) بت پرستى را نابود و هیکل (معبد) را مرمت کرد و در 39 سالگى وفات نمود (قاموس کتاب مقدّس واژه یوشیا).

 

ز) نمونه اى از کاربرد منابع قانونىمنابع و مآخذ
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma