مهم ترین آثار و ویژگیهاى این دوره از این قرار است:
1. ایجاد شور و شوق مجدد فقهى و شکست جمود و تحجّر و بازگشت عقل به میدان استدلال و استنباط فقهى.
2. پایان سلطه افکار اخبارى گرى به گونه اى که جز عده اى اندک از آنان در حوزه هاى علمى شیعه باقى نماندند و زعیم آنان در آن عصر، جناب شیخ یوسف بحرانى نیز اندک اندک به اصولیین نزدیک شد، و از دفاعیّاتش نسبت به مذهب اخبارى ها دست برداشت و در مقدّمه دوازدهم کتاب الحدائق الناضرة بدان اعتراف نمود.
3. تألیف موسوعه هاى اصولى و فقهى. در علم اصول مرحوم میرزاى قمى قوانین الاصول را تدوین کرد و همچنین سیّد ابراهیم قزوینى (م 1264) کتاب «ضوابط الاصول» و شیخ محمّدابراهیم کلباسى (م1261) کتاب اشارات الاصول را نگاشت. در فقه نیز موسوعه هاى ارزشمندى تدوین شد که ذکر اسامى آنها گذشت.
4. پیدایش ابتکارات کارساز و مؤثر اصولى به دست تواناى علاّمه وحید بهبهانى که در پرتو آن تحوّلى در علم اصول و فقه پدید آمد.