دوم: تقلید در لسان روایات

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
ب) تقلید در اصطلاحسوم: ضرورت تقلید در فروع دین

در لسان روایات کلمه تقلید و مشتقات آنگاه به معناى لغوى و گاه به معناى اصطلاحى آن به کار رفته است.

در ارتباط با معناى لغوى تقلید مى توان به این دو مورد اشاره کرد:

1. امام رضا(علیه السلام) در ارتباط با خلافت و امامت مى فرماید: «... فقلّدها رسول الله علیاً». در مجمع البحرین در لغت «قلد» در توضیح این عبارت مى نویسد: «الزمه بها اى جعلها فى رقبته و ولاّه امرها ; رسول خدا، على(علیه السلام)را به امر خلافت ملزم ساخت; یعنى امر خلافت را به عهده او انداخت و وى را والى امر خلافت کرد».

2. در حدیثى ـ مطابق نقل کنزالعمّال ـ مى خوانیم: «من علّم ولدا له القرآن، قلده الله قلادة یعجب منها الاولون و الآخرون یوم القیامة; آن کس که فرزندش را قرآن بیاموزد، خداوند گردنبندى بر گردنش مى اندازد که در روز قیامت همگان از آن در شگفتى فرو مى روند».(1)

براى معناى اصطلاحى تقلید مى توان به این دو حدیث اشاره کرد:

1. هنگامى که على بن ابى طالب(علیه السلام) صعصعة بن صوحان را به سوى خوارج فرستاد، آنها به وى گفتند: آیا اگر على(علیه السلام) در این جا بود، تو با وى بودى؟ پاسخ داد: آرى; آنها گفتند: «فانت إذاً مقلّد علیاً دینک، ارجع فلا دین لک; بنابراین در دین خود پیرو على هستى، برگرد که دینى ندارى!».

صعصعه پاسخ داد: «ویلکم ألا اقلّد من قلّد الله، فاحسن التقلید; واى بر شما! آیا من از کسى که به درستى از خدا پیروى مى کند، پیروى نکنم؟».(2)

2. ابوبصیر مى گوید: «ام خالد عبدیه» به محضر امام صادق(علیه السلام) آمد و عرض کرد: «من مشکلى در شکم داشتم و طبیبان عراقى براى مداواى آن، نبیذ را برایم تجویز کرده اند; من مى دانستم که شما آن را ناخوش مى دارید، براى اطمینان خاطر به محضر شما آمدم تا حقیقت مسأله را از شما بپرسم». حضرت به او فرمود : «و ما یمنعک عن شربه؟; چه چیزى سبب شد (با اینکه اطبا آن را براى شما تجویز کرده اند) آن را ننوشى؟» پاسخ داد : «قد قلّدتک دینى; من دینم را به عهده شما انداختم (و پیرو شما هستم)».(3)

3. در مرسله احتجاج از امام عسکرى(علیه السلام) آمده است: «فأمّا من کل من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لامر مولاه فللعوام أنْ یقلّدوه; پس آن کس از فقیهان که از نفس خویش صیانت کند، نگهبان دین خویش بوده، با هواى نفسانى خود به مخالفت برخیزد و فرمانبردار مولاى خویش باشد، پس بر توده مردم است که از وى پیروى نمایند».(4)

هر چند آنچه در پاره اى از این روایات آمده است، مربوط به اطاعت از امام معصوم است که سخن او خود حجّت است و این با تقلید اصطلاحى که امروزه متعارف است متفاوت مى باشد، چرا که آنچه امروزه از تقلید از مجتهدان متعارف است، آن است که مجتهدى با استفاده از کتاب خدا و سنّت معصومان، حکم شرعى فرعى را استنباط کرده و به اطلاع مقلّد برساند. این مسأله با شنیدن سخنى از شخص معصوم و پیروى از آن فرق مى کند; ولى اوّلا برخى از روایات مربوط به تقلید از فقها بوده، و ثانیاً آنچه در پاره اى دیگر از روایات آمده، بى ارتباط با موضوع سخن ما نیست.


1. کنزالعمّال، ج 1، ص 533، ح 2386 .
2. بحارالانوار، ج 33، ص 402 .
3. کافى، ج 6، ص 413، ح 1 .
4. وسائل الشیعه، ج 18، ص 95، ح 20، باب دهم، از ابواب صفات قاضى.
 
ب) تقلید در اصطلاحسوم: ضرورت تقلید در فروع دین
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma