ایرادها بر حجیّت دلیل عقل:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
مرحله دوم : دلیل حجیّت دلیل عقلهـ ) قواعد فقهیّه

با توجّه به آنچه گفته شد تصور این است که کسى بر حجیّت دلیل عقل به آن صورت که گفتیم خرده نگیرد، در عین حال جمعى از اخباریین بر آن خرده گرفته اند و خواهیم دید که تمام ایردهاى آنها به سبب عدم توجّه به محدوده بحث است.

اهمّ ایرادهاى آنها به شرح زیر است:

1. نتیجه دخالت دادن عقل در استنباط، حجیّت قیاس و استحسان و امثال آن خواهد بود و این یکى از مذمت هاى اخبارى ها نسبت به اصولیین است، خصوصاً با توجّه به این که برخى از اهل سنّت در هنگام بیان ادّله چهارگانه، دلیل چهارم را قیاس و استحسان ذکر مى کنند. از اینجا معلوم مى شود که اگر نگوییم تنها ثمره دلیل عقل در نظر آنان اثبات حجیّت قیاس است، لااقل از مهم ترین ثمرات آن خواهد بود.

جواب این ایراد روشن است زیرا قیاس و استحسان که اصولیین ما اتّفاق نظر بر عدم حجیّت آن دارند از ادلّه ظنّى مى باشد و از محل بحث خارج است.

2. استدلالات عقلى دو گونه است: برخى به موادّ حسّى یا قریب به حس منتهى مى شود، مانند مسائل هندسه و ریاضى. در این قسم، خطا راه ندارد و اصولا این گونه مسائل جاى اختلاف میان دانشمندان نیست، زیرا خطاى در فکر یا از جهت «مادّه» است یا از جهت «صورت» و در این گونه قضایا خطا از جهت موادّ واقع نمى شود، زیرا مادّه این قضایا به حسّ نزدیک اند و نیز خطا از جهت صُوَر واقع نمى شود زیرا شناخت صور در این قضایا، از امور واضح در پیشگاه ذهن مستقیم دانشمندان است.

ولى برخى از مواد، در مسائل عقلى از حسّ بسیار دور است. مانند مسائل حکمت طبیعى و حکمت الهى و مانند مسائل علم اصول فقه و مسائل فقهى عقلى. در این گونه مسائل نمى شود به عقل تکیه کرد و از طریق منطق، صحت آن را اثبات نمود زیرا علم منطق فقط نگه دارنده ذهن از خطا در صورت است نه در مادّه و فرض این است که موادّ این قضایا از احساس به دور است به همین جهت است که در اینگونه قضایا اختلافات فراوانى بین خود دانشمندان مشاهده مى شود و اگر گفته شود که در شرعیات و ادلّه نقلیّه نیز اختلافات فراوانى وجود دارد جوابش این است که وجود اختلاف در مسائل شرعى به جهت ضمیمه کردن مقدّمات عقلیّه است.(1)

در پاسخ مى توان گفت: اوّلا، چنانکه گذشت حجیّت دلیل عقلى در صورت قطعى بودن آن است و شخصى که قطع و یقین به چیزى دارد احتمال خلاف در آن نمى دهد; ولى دلیل ظنى که خطاپذیر است از محل بحث خارج است و ثانیاً، بسیارى از اخبارى ها نیز با هم اختلاف دارند با آنکه منکر حجیّت عقل هستند و آن را در ادلّه نقلیّه مطلقاً دخالت نمى دهند.

3. ایراد دیگر ناشى از وجود روایات فراوانى است که ظاهراً در نکوهش به کارگیرى عقل در استنباط احکام، وارد شده است این روایات سه گروه است:(2)

گروه اوّل: روایاتى است که از عمل به رأى، نهى کرده است. مثلا در روایت آمده: علامت مؤمن آن است که دین خویش را از پروردگارش بگیرد و نه از رأى و نظر اشخاص.(3)

و در روایت دیگر آمده: فقط رأى و نظر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)حجّت است نه رأى دیگران،(4) زیرا خداوند در آیه 105 سوره نساء فرموده: (لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللهُ) و در حدیثى دیگر وارد شده: وقتى سوره (إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللهِ وَالْفَتْحُ...) نازل شد، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)فرمود: «خداوند جهاد را بر مؤمنان در فتنه هایى که پس از من مى آید واجب کرده است... آنان در برابر بدعت هایى در دین ـ هنگامى که مردم به آراى خود عمل کنند ـ جهاد مى کنند».(5)

گروه دوم: روایاتى است که درک حقایق قرآن و احکام را ظاهراً براى عقل غیر ممکن مى شمارد. عبدالرحمن بن حجاج مى گوید: از امام صادق(علیه السلام)شنیدم که فرمود: «لیس شیىءٌ اَبعدُ من عقول الرّجال عن القرآن».(6)

گروه سوم: روایاتى است که منحصراً کتاب و سنّت را حجّت مى داند.(7)

پاسخ: اوّلا : در روایات فراوانى، عقل حجّت باطنى الهى قرار داده شده است (اِنّ لِلّهِ على النّاس حُجّتین، حجّة ظاهرة و حجّة باطنة... و امّا الباطنة فالعقول).(8) و عقل سرمایه عبادت و راه به دست آوردن بهشت (العقلُ ما عُبِد به الرّحمن و اکتُسبَ به الجنان)(9) و راهنماى مؤمن (العقلُ دلیلُ المؤمن)(10) و محبوب ترین مخلوق خدا و به ودیعت نهاده شده در محبوب ترین انسان ها نزد خدا (لمّا خلق الله العقل... قال: و عزّتی و جلالى ما خلقتُ خلقاً هو اَحبُّ الىّ منک و لا اکملتُک إلاّ فیمن اُحبُّ)(11)، شمرده شده است. ثانیاً: حجیّت عقل در اصول دین قطعاً مورد انکار اخبارى ها نیست و نمى تواند باشد، زیرا اصول دین را نمى توان با دلیل نقلى به تنهایى ثابت کرد، پس به اولویّت درفروع دینواحکام شرعى حجّت خواهدبود.

ثالثاً : جواب آن سه گروه روایت، روشن است که این روایات مربوط به آراى و نظریاتى است که براساس ظن و گمان به دست مى آید و به دین نسبت داده مى شود، لذا در روایت مسعدة بن صدقه آمده است: «من دان الله بما لا یعلم فقد ضادّ الله حیث أحلّ و حرّم فیما لا یعلم; کسى که به آن چه علم ندارد عقیده پیدا کند، با خدا به مخالفت برخاسته است، چون بعضى از اشیا را بدون علم و یقین، حلال یا حرام دانسته است».(12)

منظور از این روایات مقابله با فکر استغنا و بى نیازى از کتاب و سنّت است، چنانچه در روایات عقیده استغنا به عقل نکوهش شده است. در روایت آمده است: «من استغنى بعقله زلّ ; کسى که فقط به عقل خویش تکیه کند به لغزش دچار مى شود».(13)


1 . الفوائد المدنیه، ص 48.
2 . انوار الاصول، ج 2، ص 275.
3 . «اِنَّ المؤمن اَخذ دینه عن ربّه و لم یأخذه عن رأیه». وسائل الشیعه، ج 18، باب 6 از ابواب صفات القاضى، ح 21، همچنین به حدیث 14 نگاه شود.
4 . همان مدرک، ح 28.
5 . همان مدرک، باب 6، ح 50 .
6 . همان مدرک، ب 13، ح 69 و ر.ک: ح 73 و 74.
7 . همان مدرک، ب 10، ح 22 و ب 11، ح 32 و ب 6، ح 7.
8 . کافى، ج 1، باب عقل و جهل، ح 12.
9 . همان مدرک، ح 3.
10 . همان مدرک، ح 24.
11 . همان مدرک، ح 1.
12 . وسائل الشیعه، ج 18، باب 6 ابواب صفات القاضى، ح 12.
13 . بحارالانوار، ج 1، ص 160.
مرحله دوم : دلیل حجیّت دلیل عقلهـ ) قواعد فقهیّه
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma