دوره هفتم: عصر تجدید حیات اجتهاد در عرصه فقاهت

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
ب) آثار مثبت حرکت اخبارى گرىشاگردان محقّق بهبهانى:

این دوره، از اواخر قرن دوازدهم آغاز شده و تا سال 1260 ادامه مى یابد.

هر چند در عصر رواج اخبارى گرى، جمعى از علماى اصولى نیز به تلاش خویش ادامه مى دادند، ولى تفکّر اخبارى به گونه اى سیطره داشت، که اجازه نفوذ و رشد افکار مجتهدان اصولى را نمى داد.

در اواخر سلطه اخباریون، که دانشمندان آنان راه اعتدال را در پیش گرفته بودند، عالم محقّق و دانشمند ژرف اندیش، علاّمه وحید بهبهانى (م1206) در برابر تفکّر اخبارى گرى برخاست. وى از نجف اشرف به کربلا آمد که مرکز اخباریون بود و زعامت آنان را مرحوم شیخ یوسف بحرانى نویسنده کتاب الحدائق الناضرة برعهده داشت.

محقّق بهبهانى، مبانى اخباریون را نقد کرد و به تقویت مبانى مجتهدان اصولى پرداخت. سرزمین عراق ـ مخصوصاً کربلا و نجف ـ که مرکز اخباریون بود، با نهضت فکرى و علمى محقّق بهبهانى از وجود چنین افرادى خالى شد. اجمالى از مهم ترین پاسخهاى دقیق و علمى علاّمه بهبهانى به مبانى اخباریون چنین بود:

1. اخباریان معتقد بودند که عمل به ظواهر قرآن تفسیر به رأى است (مگر آیاتى که توسط معصومین تفسیر شده باشد) و از این رو، مشمول روایات ناهیه از تفسیر به رأى مى شود.

محقّق بهبهانى پاسخ داد که تمسّک به ظواهر قرآن، پس از فحص از مخصّص، مقیّد، ناسخ و مانند آن که از معصومان وارد شده باشد در حقیقت عمل به قرآن است و از قسم تدبّر در قرآن به شمار مى آید و این مسأله با تفسیر به رأى تفاوت فراوانى دارد. زیرا ظواهر الفاظ در عرف متشرّعه حجّت است.

2. اخباریون فقط کتاب و سنّت را در استنباط احکام حجّت مى دانستند و معتقد بودند که عقل هیچ نقشى در استنباط احکام شرعى ندارد; زیرا در روایات آمده است که نمى شود دین خدا را با عقول بشرى فهمید.

محقّق بهبهانى در این زمینه، رساله اى در حسن و قبح عقلى نوشت و در آن حجیّت عقل را در مستقلاّت عقلى به اثبات رسانید و روشن ساخت که آن گونه روایات در واقع اشاره به احکام ظنّى عقل از راههایى چون: قیاس و استحسان و... دارد. و گرنه در احکام قطعى عقل که هیچ فطرت درستى در حجیّت آن شک ندارد، حکم عقل حجّت است، مانند «قبح عقاب بلا بیان» و یا «اشتغال یقینى نیاز به فراغ و برائت یقینى دارد» و نظیر آن و در روایات معصومین بر حجیّت عقل تأکید شده است.

3. اخباریها اجماع را در مسیر استنباط احکام حجّت نمى دانستند و معتقد بودند اجماع در میان عالمان اهل سنّت، دلیل شمرده مى شود، نه در اعتقاد عالمان امامیّه. محقّق بهبهانى روشن ساخت که «اجماع» میان ما و عالمان اهل سنّت اشتراک لفظى دارد و گرنه اجماعى که ما معتقد به حجیّت آن هستیم، تفاوت جوهرى با اجماعى که اهل سنّت بدان معتقدند، دارد.

اهل سنّت اجماع را فى نفسه حجت مى دانند، ولى فقهاى اهل بیت(علیهم السلام) معتقدند که اجماع طریقى است براى تحصیل قول و نظر معصوم(علیه السلام). شرایط تحصیل نظر معصوم به وسیله اجماع در علم اصول توضیح داده شده است.

4. اخباریها معتقد بودند که همه احادیث وارده از معصومان در کتب معروف و معتبر مانند کتب اربعه قطعى است و نیازى به علم رجال، براى بررسى اسناد آنها نداریم. محقّق بهبهانى این مبنا را نیز رد کرد و در رساله اجتهاد و اخبار نیاز به علم رجال را اثبات کرد. افزون بر این، وى با ابتکاراتى در علم اصول، فصل تازه اى را نیز در این علم گشود و سبب رشد و بالندگى آن گردید.(1)


1 . ر.ک: روضات الجنّات، ج 2، ص 98-94; اعیان الشیعه، ج 9، ص 182 ; طبقات اعلام الشیعه، ج 1، ص 174-171.

 

ب) آثار مثبت حرکت اخبارى گرىشاگردان محقّق بهبهانى:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma