تنها ویژگى این دوره، حکومت تفکّر تقلیدى بود. در نتیجه، در این دوره، کتاب هاى رسمى فتوایى زیاد شد و همین کتابها، پیوسته از مهمترین مراجع فقهى به شمار مى آمد. برخى از محقّقان نام تعدادى از این فتاواى رسمى را چنین ذکر کرده اند:
«فتاواى تاتارخانیه، بزازیه، ظهیریه، هندیه، خیریه، زینیّه» و مانند آن; فتاواى خانیه، متعلق به قاضى خان، حسن بن منصور (م 592) بود و فتاواى بزازیه، به حافظ الدّین محمّد، معروف به ابن بزاز(م827) تعلّق داشت و فتاواى زینیّه، از ابن نجیم، زین العابدین مصرى، از بزرگان فقهاى حنفى بود.
فتاواى خیریّه، متعلق به خیر الدّین منیف فاروقى (م 1081) و فتاواى هندیّه که با نام «فتاواى عالمگیرى» نیز شهرت داشت، توسّط سلطان محمّد اورنیک زیب از پادشاهان سلسله مغول که در هندوستان حکومت مى کرد، جمع آورى شد. بسیارى از این فتواهاى رسمى، چاپ شده و موجود است».(1)