2. ضرورت حکومت و دلیل نیاز به آن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
ب) حکومتفصل اوّل: حکومت در ادیان الهى

تردیدى نیست که بقاى صلح و ثبات و آرامش و رعایت حقوق انسانها در برابر یکدیگر، به حکومت ونظام سیاسى اجتماعى کامل، بستگى دارد; زیرا بدون وجود حکومت، هرج ومرج، جامعه را فرا مى گیرد و هیچ انسان عاقلى را نمى توان یافت که حکومت ونظام سیاسى را یکى از ضرورى ترین مسائل اجتماعى نشناسد. هنگامى که گروه موسوم به خوارج، شعار «لا حُکْم إلاّ لله» را به منظور نفى وطرد حاکمیّت و حکومت، سر داده بودند، در سخنى از امیرمؤمنان(علیه السلام)آمده است: کلام حقّى را بر زبان آوردند ولى امر ناحقى را اراده کردند... مردم ناچارند حاکمى داشته باشند، خواه نیکوکار و یا بدکار (زیرا حکومت بد، بهتر از بى حکومتى است): (کلمة حقٍّ یُراد بها الباطل... و إنّه لابدّ للناس من أمیر بَرٍّ أو فاجر).(1)

در کلامى دیگر از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است: «ألعدل أساس به قوام العالَم; عدالت پایه و اساس نظام اجتماعى جهان است».(2)

چنانکه در حدیث دیگرى آمده است که آن حضرت فرمود: «لیس ثواب عند الله سبحانه أعظم من ثواب السّلطان العادل;پاداشى عظیم تر در پیشگاه خدا، نسبت به پاداش سلطان عادل، وجود ندارد».(3)

همچنین آن حضرت مى فرمود: «جمال السّیاسة العدل فی الإمرة; جمال و زیبایى سیاست، عدالت پیشگى در فرمانروایى است».(4)

زندگى اجتماعى انسان، هزاران دشواریها، کشمکشها، تخاصم و درگیریها را به همراه دارد و در جهت حلّ معضلات اجتماعى و رفع نزاعها و حلّ و فصل امور، وجود حکومت و نظام سیاسى و حضور یک حاکم مقتدر با قانونى مترقّى، ضرورتى است که هیچ عقل سالمى در آن تردید نمى کند; زیرا هرج و مرج (آنارشیسم)(5) ضد خواست فطرت آدمى و سبب نابودى همه ارزشهاست.

تردیدى نیست که عقل یکى از حجّتهاى الهى و پیامبر باطن آدمى و یکى از منابع استنباط احکام فقهى است (کلّ ما حکم به العقل حکم به الشرع).(6) بر این اساس، هنگامى که عقل تشکیل نظام سیاسى را در راستاى پیشگیرى از هرج و مرج و ایجاد انتظام و انسجام و تحقّق پیشرفت امور، ضرورى اعلام کند، دین نیز وجوب تأسیس واجراى آن را لازم و واجب مى داند. اگر عقل، کسى یا کسانى را واجد شرایط لازم در تصدّى امور فوق دانست، دین نیز پذیرفتن حکومت از سوى انسان واجد الشرایط را لازم مى شمرد. بنابراین، شعار پرهیز از دخالت در امور سیاسى ـ اجتماعى بر خلاف دستور عقل و دین است.

ابن خلدون اندیشمند معروف اسلامى مى نویسد: «واعلم أنّ الشرع لم یذُمّ الملک لذاته و لا حظر القیام به و انما ذمّ المفاسد الناشئة عنه من القهر و الظلم و التمتّع باللذّات; بدان که هرگز دین، حکومت را مذمت نکرد و از پرداختن به آن منع ننموده، آنچه که مورد نکوهش مى باشد، مفاسدى ـ همانند استبداد و ستم و لذت جویى ها ـ است که از سوى بعضى از حکومت ها دامنگیر جامعه مى گردد».(7)

دکتر وهبه زحیلى در کتاب معروف خود «الفقه الاسلامى و ادلّته» از منظر فقهاى معروف مذاهب چهارگانه اهل سنّت درباب ضرورت تشکیل حکومت دینى مى نویسد: «اسلام، یک نظام دینى مدنى مترقّى است و وجود مسلمانان را با تشکیل دولت اسلامى ملازم مى شمارد و از مهمترین ارکان هر دولتى، ایجاد اقتدار سیاسى است تا همه افراد در برابر آن سر تعظیم فرود آورند لذا اکثر سردمداران فکرى اسلام از مذاهب اسلامى، اعمّ از اهل سنّت، مرجئه، شیعه و معتزله به لزوم تشکیل حکومت اذعان دارند».

وى سپس از ابن تیمیه نقل مى کند که او گفت: «واجب است آدمى بدین نکته توجّه داشته باشد که: ولایت، بر امور جامعه (مردم) از مهم ترین واجبات دینى است زیرا مصلحت زندگى بنى آدم تأمین نمى شود مگر آنکه داراى تشکیلات سیاسى اجتماعى باشند حتّى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: سه تن که سفر مى کنند یکى باید به عنوان مسؤول امر انتخاب شود و ابن حزم گفته است همه گروه هاى مختلف اسلامى اتفاق نظر دارند که انقیاد و اطاعت از پیشواى عادل واجب است».(8)

از دقّت در فرازهاى فوق و دیدگاه هاى صاحب نظران اسلامى به دست مى آید که کسى در ضرورت تشکیل حکومت تردیدى ندارد.


1 . نهج البلاغه، خطبه 40.
2. بحارالانوار، ج 75، ص 85-83.
3. غرر الحکم، ح 8720; عیون الحکم و المواعظ، ص 410.
4. غرر الحکم، ح 7737.
5. Anarshism.
6. ر.ک: دروس فى علم الأصول، ج 1، ص 101; اصول الفقه (مظفّر)، ج 1، ص 189; المراجعات، ص 328 . 7. مقدّمه ابن خلدون، ص 192، فصل 26.
8. ر.ک: الفقه الاسلامى و ادلّته، ج 8، ص 6314.
 
ب) حکومتفصل اوّل: حکومت در ادیان الهى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma