واژه نامه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
2. فرمانروایانمنابع و مآخذ

اسقف: به وکیل و مباشر امورات خلق گفته مى شود. در عهد جدید، لفظ «شیخ» و «قسّیس» و «شبان» نیز به همین معناست تنها تفاوت در این است که «اسقف» بر خود منصب نیز اطلاق مى شود، ولى «قسّیس» یا «شیخ» یا «شبان» به شخصِ مباشرِ تکالیف مجمع یهودى گفته مى شود. بر همین اساس «پُطرس» مسیح(علیه السلام)را شبان و اسقف، خطاب کرده و پُولس حوارى، پس از ذکر صفات و خصایل اسقف، مسیح(علیه السلام)را نمونه اعلى و اعظم آن دانسته است.(1)

«اسقف اعظم» به اُسقفى گفته مى شود که بر سایر اسقف هاى یک ناحیه ریاست دارد.(2)

امیران تُیُولدار: به رییس قوم و یا شیخ و پیشواى قوم «امیر» گفته مى شد و «تُیُول» به مِلک و زمینى گفته مى شد که از طرف پادشاه به برخى از رجال مملکتى واگذار مى شد تا مستمرّى خود را از آن وصول کنند و به آن شخص «تُیُولدار» مى گفتند. «امیران تُیُولدار» به فرماندهانى گفته مى شد که از چنان مِلکى برخوردار بودند.(3)

بِنِدیکت: اسم عدّه اى از پاپهاست و «بندیکت14» (1740-1758) در رونق دادن کلیساهاى شرقى همّت گذاشت و در راه اتحاد، گام برداشت.(4)

پاپ: پدر و رییس روحانى پیروان مذهب کاتولیک را پاپ مى گویند که مقرّ او در واتیکان (رم) است(5) (و مطابق آنچه در متن آمده به او «اسقف رُم» گفته مى شود).

پاتْریارْک: رییس رؤساى اسقف ها(6) (نظیر قاضى القضاة).

پِطْرُس: یکى از حواریون است که در زبان سریانى «کیفاس» خوانده مى شود. نام او در آغاز شمعون بود و پس از آنکه به همراه برادرش «اندریاس» و دو رفیق دیگرشان «یعقوب» و «یوحنّا» مشغول ماهى گیرى بود با عیسى(علیه السلام)ملاقات نمود، آن حضرت او را به تبعیّت از خود دعوت کرد و وى را «کیفاس» نامید و به او «آدم گیرى» (صید انسان ها براى تربیت به جاى صید ماهى) آموخت به گونه اى که یکى از رسولان دوازده گانه به حساب آمد. او در سال 64 یا 66 یا 68 میلادى، به صلیب کشیده شد و به شهادت رسید.(7)

پُولس: یکى دیگر از حواریّون است که در زبان عبرانى به او شاؤل مى گفتند. چون سى سال از سنّش گذشت در میان قوم یهود، مورد توجّه و شخصى نافذ الامر گشته، در شریعت و علوم دینیّه مهارت تامّ یافت و بر حسب قواعد فریسیّان (= طایفه اى از یهود که عزلت گزین بودند و صاحبان یکى از دو مکتب فقهى معروف یهودى و در مقابل مکتب صدوقیان به حساب مى آیند(8)) تن به ریاضات شاقّه سپرد و عالمى مرتاض و حافظ قوى و متعصّب در دین یهود و دشمن تلخ دین مسیح گردید. در این حال بود که مسیح(علیه السلام)در راه دمشق بر او ظاهر گشته و از طریق اعجاز هدایت یافت و تابع دین مسیح شد و دل و جان و اندیشه و قوّت و قدرت خود را تماماً به مسیح سپرد و تمام تلاش خویش را در خدمت انتشار انجیل مسیح صرف کرد و با رسوم و قواعد عبادت و دین یهود ضدیّت نشان داد، لذا توسّط رومیان در قیصریّه محبوس گردید.

آنچه گذشت تعریفى است که در «قاموس کتاب مقدّس» آمده است ولى بر اساس آنچه در متن این نوشتار آمده، او پس از صعود حضرت مسیح به آیین مسیحیّت وارد شد و شریعت تورات را نسخ کرد و عمل به آن را مانع کمال دانست و بنیانگذار مسیحیّت موجود شد، یعنى مسیحیّت که از دل یهودیت برآمده بود با دو دستاورد پولس، به شکل دینى کاملا جدا از یهودیت درآمد: نخست الاهیات مسیحى است که به تدریج عیساى مسیح(علیه السلام) را به یکى از اشخاص تثلیث تبدیل کرد و دیگر حذف «شریعت» (به تعبیر پولس: حذف «یوغ شریعت») از تعالیم مسیحى.

ترِنت: شوراى جهانى کلیساى کاتولیک که در قرن شانزدهم براى مقابله با «پروتستانها» بوجود آمد.

سوفرگان: اسقفى که تحت ولایت اسقفان اعظم یا پاتریارک ها قرار دارد.

سیکستوس: نام پنج تن از پاپها که مشهورترین آنها سیکستوس 4 (1471-1484 م) است و سیکستوس 5 (1585-1590 م) کلیساى بزرگ «پطرس قدّیس» را بنا نهاد.(9)

سینود شبانى: مجموعه احکامى که از جانب بندیکت 14 صادر شد.

فریسیان: جمع «فریسى» (به معناى عزلت گزین) نام یکى از فرق یهود است که اصل آن معلوم نبوده، در کتاب عهد عتیق نیز مذکور نمى باشد. دیانت این فرقه در ایّام مسیح جنبه ریایى داشت و امورات ظاهریّه را در نهایت اهمیّت مراعات نموده، اعتنایى به روح مطلب و حقیقت نداشتند بلکه متعبّد به روایاتى بودند که در تفسیر شریعت مکتوب، از موسى دست به دست و سینه به سینه به آنها رسیده بود و شریعت سماعى نام داشت (برخلاف صدوقیان، قوم دیگرى از یهود که منکر شرایع سماعى بودند). فریسیان معتقد به دوام و بقاى نفس و عذاب و عقاب و عنایت و توجّهات الهى بودند (برخلاف صدوقیان که قیامت و ثواب و عقاب و ملائکه و ارواح را منکر بودند و معتقد بودند که نفس هم با جسد فانى مى شود و نیز اعتقاد داشتند به آزادى مطلق انسان و تفویض تامّه از براى بنى نوع بشر) فریسیان از جانب مسیحیّتِ نشأت گرفته از پندارها و تحریفات پولس (که مى پنداشت دوران شریعت به سرآمده و دوره ایمان فرا رسیده) متّهم شدند که آنها (فریسیان) روح شرایع و جان احکام را ضایع نمودند و عیبشان این است که تنها از تمام چیزهایى که شرعاً نجس و ناپاک است دورى جسته، ابداً اعتنایى به نجاست قلب و ناپاکى اندرون ندارند; به همان مقدار که از امور حقیقیّه واصلیّه صرف نظر نموده بودند در مباحث ظاهریّه مباحثه مى داشتند و از طور و طرز فتیله اى که از براى چراغ روز شنبه مى بایست سوخته شود، گفتگو مى نمودند و یا اینکه مباحثه و مشاجره مى داشتند که آیا خوردن تخمى را که مرغ در روز شنبه گذارد جایز است یا نه.(10)

قبالا: به معناى «مقبول» نام عرفان یهودى است.

کاتبان: کاتب به معناى یادآورنده و نگارنده وقایع، عالى ترین منصب در بارگاه داوود و سلیمان و پادشاهان «یهودا» (یهودا نام یکى از برادران دوازده گانه یوسف، و جدّ پدرى داوود پیامبر و نوزده پادشاهى که از نسل داوود بودند) بوده است. علاوه بر داشتن منصب وقایع نگارى، چنین مى نماید که مستشار پادشاه نیز بوده، در ایّام جنگ و زمان تعمیرات هیکل (محل عبادت یهود در اورشلیم که توسّط سلیمان نبى(علیه السلام) بر کوه اوریا بنا شده بود) مسئولیت جنگ و تعمیر هیکل را به عهده داشت.(11)

کانُن لا (Canon Law): نام شریعت مبسوط مسیحیت که کلیسا آن را وضع کرده است (زیرا کلیساى مسیحى مدّعى است که حق تشریع دارد).

متّى: یکى از شاگردان و حواریون مسیح است که همواره از آغاز بعثت آن حضرت تا زمان صعودش ملازم آن حضرت بود و به واسطه قرعه از براى خدمت آن حضرت انتخاب شد. انجیلى که او نوشت (به نام انجیل متى) پیش از اناجیل دیگر انتشار یافت، برخى بر آنند که در سال 38 میلادى و برخى دیگر مى گویند مابین 50 تا 60 تصنیف شد. (المنجد در بخش اعلام مى گوید: او این کتاب را براى مسیحیان یهودى الاصل فلسطین نگاشت) تقلیدیان (= طرفداران مطالب و احکامى که در کتاب مقدّس مذکور نیست بلکه دست به دست و سینه به سینه از یوشع بن نون به نسل هاى بعدى یهود رسیده است) معتقدند که وى در «کوش» موعظه نموده، در آنجا به شهادت نایل گردید و برخى دیگر گمان مى برند که وى در «یهودیّه» به خدمت مشغول بود تا اینکه یهودیان سنگسارش کردند.(12)

مطران ها: «مطران» معرّب «مترپولین» به معناى «سراسقف» است که از مقامات عالیه روحانى و کلیسایى است.(13)


1. قاموس کتاب مقدّس، ص 56 .
2. فرهنگ عمید.
3. قاموس کتاب مقدّس، ص 108; فرهنگ عمید، مادّه «تیول».
4. المنجد، بخش اعلام.
5. برهان قاطع، واژه «پاپ».
6. المنجد، مادّه «بطر».
7. قاموس کتاب مقدّس، ص 223-220.
8. ر.ک: به واژه «فریسیان» در فصل «منابع شریعت یهود».
9. المنجد، بخش اعلام.
10. ر.ک: قاموس کتاب مقدّس، ص 552 و ص 653-652 .
11. ر.ک: قاموس کتاب مقدّس، ص 681 و 710 و 931 .
12. قاموس کتاب مقدس، ص 262 و 782 .
13. جاهلیّت و اسلام، (تألیف علاّمه یحیى نورى)، ص 462 .

 

2. فرمانروایانمنابع و مآخذ
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma