یکى از مهم ترین بحث هایى که هم در علم کلام و هم در اصول فقه مطرح شده است، مسأله «فلسفه احکام» است. به این معنا که آیا افعال الهى در جهان تکوین، و همچنین احکام و قوانین و مقرّرات آسمانى در جهان تشریع، داراى هدف و غرضى است، یا نه؟ این بحث اختصاص به عصر و زمان ما ندارد بلکه از روز اوّل که بشر چشم به این دنیا گشود، حسّ کنجکاوى او را وادار کرده است که هدف آفرینش خود را بفهمد و به سؤالات ذیل پاسخ دهد: الف) از کجا آمده ام؟ ب) براى چه آمده ام؟ ج) به کجا مى روم؟(1) کسانى که معتقد به ماوراى طبیعت نمى باشند، و جهان خلقت را پوچ و بى هدف مى پندارند، در برابر سؤالات فوق پاسخ قانع کننده اى ندارند. ولى در مکتب إلهیون پاسخ آنها روشن است. هم چنین در مسائل مربوط به احکام و دستورات الهى، هر کس از خود سؤال مى کند: ما چرا باید نماز بخوانیم؟ به زیارت خانه خدا برویم؟ چرا رباخوارى در اسلام حرام است؟ تحریم خوردن گوشت خوک چه حکمت و فلسفه اى دارد؟ تحریم ظروف طلا و نقره براى چیست؟ و ده ها سؤال از این قبیل. براى روشن شدن «این مسأله» بحث را در یک مقدّمه و چهار فصل و یک خاتمه دنبال مى کنیم. امّا مقدّمه مشتمل بر چند امر است:
1 . قال علىّ(علیه السلام): «رحم الله امرأً علم من أین و فی أین و إلى أین»(الوافى، ج 1، ص 116).