1. «فقه» انعکاسى از برترى خالق عقل بر عقل

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن جلد 1
منابع و مآخذ2. هماهنگى فقه اسلامى با فطرت(1)

در قوانین الهى، قانونگذار خداوندى است که خالق انسان و خالق عقل انسان است یعنى آن منبع بى نهایتى که عقل، تنها شعاعى از وجود اوست و نسبت به مصالح و مفاسد انسانى که مکلّف به این قوانین است، شناخت کافى دارد و از طرفى دیگر جاذبه هاى نفسانى و شهوانى درباره او مفهومى ندارد تا او را از وضع قوانینى هماهنگ با آن مصالح و مفاسد، باز دارد در حالى که واضعان قوانین بشرى، هم شناخت ناقص و محدودى از مصالح و مفاسد دارند و هم افکار آنان ممکن است تحت تأثیر جاذبه هاى نفسانى و شهوانى قرار گیرد و روشن است کسى که خود نیاز به دستگیرى و کنترل و هدایت دارد نمى تواند با وضع یک سلسله از مقرّرات و قوانین، هدایت کننده دیگران شود (قُلِ اللهُ یَهْدِى لِلْحَقِّ أَفَمَنْ یَهْدِى إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لاَّ یَهِدِّى إِلاَّ أَنْ یُهْدَى).(1)

به بیان دیگر : تفاوت فقه اسلامى بر قوانین وضعى دنیا جلوه اى از برترى خالق عقل بر عقل و انعکاسى از تفاوت بین تراوشات فکرى بشر با مبدأ وحى است چرا که واضع و قانونگذار در فقه اسلامى خداوندى است که اوّلا: بر همه نیازها و خواسته هاى بشر اشراف کامل دارد لذا هیچ گونه کاستى و تناقض و تضادّى در قوانینش مشاهده نمى شود.

ثانیاً: تأثیر هوا و هوس ها در مورد او مفهومى ندارد در حالى که عقل انسان حتى در آنجا که به صورت خرد جمعى ظهور پیدا مى کند در بسیارى از موارد مغلوب و محکوم خواهش هاى نفسانى قرار مى گیرد و ممکن است مثلا به وضع امورى بسیار مستهجن (مانند مشروعیّت بخشیدن به همجنس بازى) تن دهد.(2)

ثالثاً: چیزى به نام شرم و حیا او را از بیان حق باز نمى دارد (وَاللهُ لاَ یَسْتَحْىِ مِنَ الْحَقِّ).(3)

رابعاً: راه افراط پیش نمى گیرد و بر همین اساس مجازاتهایش با مقدار و کیفیّت جرم هماهنگى دارد و در نتیجه در قوانین او حقّى از کسى ضایع نمى گردد و کسى مورد ظلم واقع نمى شود، چنانکه بیش از اندازه توان و وسع انسان ها قانونى صادر نمى کند (لاَ یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا)(4) و با توجّه به دو قاعده اى که به نام «نفى حرج» و «لا ضرر» وضع کرده است، مشقّت و ضرر را بر کسى تحمیل نمى سازد.

خامساً: از روحیّات انسان ها و آسیب پذیرى و عواطف حاکم بر آنان، آگاهى کامل دارد لذا هم در کیفیّت جعل قانون و هم در شیوه ابلاغ آن، قانون تدریج و تدرّج را ملاحظه مى کند تا سرخوردگى بوجود نیاید و یا اصل تشویق را در کنار تنبیه رعایت مى کند و ثواب و برکات را در کنار عقاب و درکات به رخ مى کشد تا انسان ها با میل و رغبت و طیب نفس، پذیراى قانون شوند. مثلا در بیان قانون زکات که دل کندن از تمتّعات دنیایى را در پى دارد به اثر تزکیه و تطهیر آن اشاره مى کند (خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ)(5) و در قانون جهاد که چشم پوشیدن از جان و مال را طلب مى کند اجر بهشت را یادآور مى شود (إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ).(6)

این همه را خالق عقل که قانونگذار در قوانین اسلامى است دارد ولى همه یا لااقلّ عمده آن را عقل جمعى که قانونگذار در قوانین بشرى است ندارد و نتیجه آن تغییرات هزینه بردار و زیانبارى است که هر چند گاه در آن مشاهده مى شود.

 


1 . یونس، آیه 35 .
2 . در پایان این فصل به بعضى از قوانین بسیار زشت بشرى با ارائه آمارهاى رسمى در رابطه با آثار و عواقب زیانبار آن اشاره خواهد شد.
3 . احزاب، آیه 53 .
4 . بقره، آیه 286 .
5 . توبه، آیه 103 .
6 . توبه، آیه 111 .
 
منابع و مآخذ2. هماهنگى فقه اسلامى با فطرت(1)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma