بخشى از حیوانات حرام

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
یک درس بزرگ توحید محرّمات بر یهود

(آیه 145) براى روشن ساختن محرّمات الهى از بدعتهایى که مشرکان در آیین حق گذاشته بودند، در این آیه به پیامبر(ص) دستور مى دهد «بگو: در آنچه بر من وحى شده، هیچ غذاى حرامى نمى یابم» (قُلْ لاَ أَجِدُ فِیمَا أُوحِىَ إِلَىَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِم یَطْعَمُهُ).

«به جز اینکه مردار باشد» (إِلاَّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً).

«یا خونى که (از بدن حیوان) بیرون ریخته» (أَوْ دَماً مَسْفُوحًا).

نه خونهایى که پس از بریدن رگهاى حیوان و خارج شدن مقدار زیادى از خون در لابه لاى رگهاى مویین در وسط گوشتها باقى مى ماند.

«یا گوشت خوک» (أَوْ لَحْمَ خِنْزِیر).

«که اینها همه پلیدند» و منبع انواع آلودگى ها و سرچشمه زیانهاى مختلف (فَإِنَّهُ رِجْسٌ).

سپس به نوع چهارم اشاره کرده مى گوید: «یا حیوانى که به گناه، هنگام سربریدن، نام غیر خدا [= نام بتها] بر آنان برده شده است» (أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ).(1)

که از نظر اخلاقى و معنوى نشانه بیگانگى از خدا و دورى از مکتب توحید است.

بنابراین، شرایط ذبح اسلامى بر دوگونه است: بعضى، مانند بریدن رگهاى چهارگانه و بیرون ریختن خون حیوان، جنبه بهداشتى دارد و بعضى، مانند رو به قبله بودن و گفتن بسم اللّه و سربریدن به دست مسلمان، جنبه معنوى.

در پایان آیه کسانى را که به خاطر اضطرار و نیافتن غذاى حلال، براى حفظ جان خویش از گوشتهاى حرام استفاده مى کنند، استثنا کرده مى گوید: «امّا کسى که مضطر (به خوردن این محرّمات) شود، بى آنکه خواهان لذّت باشد و یا زیاده روى کند (گناهى بر او نیست); زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است» (فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغ وَ لاَعَاد فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).(2)

در حقیقت، این دو شرط براى آن است که افرادى اضطرار را دستاویز براى تجاوز به حریم قوانین الهى نسازند.

 


1. «اُهلّ» از ماده «اهلال» و آن در اصل از «هلال» گرفته شده و به معنى بلند کردن صدا در هنگام رؤیت هلال است، سپس به هرگونه صداى بلند گفته شده است و به نخستین صداى گریه نوزاد گفته مى شود، و چون هنگام سربریدن حیوانات، نام بتها را با صداى بلند مى برند، تعبیر به اُهلّ شده است.

2. «باغ» یا «باغى» از ماده «بغى»، به معناى طلب است و «عاد» یا «عادى» از ماده «عدو»، به معناى تجاوز مى باشد.

 

یک درس بزرگ توحید محرّمات بر یهود
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma