تفسیر: بیگانگان را محرم اسرار خود نسازید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
شأن نزول: غزوه احد

به دنبال آیاتى که مناسبات مسلمانان را با کفّار بیان کرد، این آیه به یکى از مسائل حسّاس اشاره کرده و ضمن تشبیه لطیفى به مؤمنان هشدار مى دهد مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید، محرم اسرارى از غیر خود، انتخاب نکنید. آنها از هرگونه شرّ و فسادى درباره شما، کوتاهى نمى کنند» (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً).

«بطانة» در لغت به معنى لباس زیرین است و مقابل آن «ظهارة» به معنى لباس رویین مى باشد و در اینجا کنایه از محرم اسرار است.

«خَبال» در اصل به معنى از بین رفتن چیزى است و غالباً به زیانهایى گفته مى شود که در عقل انسان اثر مى گذارد.

هرگز سوابق دوستى آنها با شما، مانع از آن نیست که به خاطر جدایى در مذهب و مسلک، آرزوى زحمت و زیان شما را در دل خود نپرورانند، بلکه «آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید» (وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ).

آنها براى اینکه شما از مکنونات ضمیرشان آگاه نشوید و رازشان فاش نگردد، معمولاً مراقب سخنان و رفتار خود هستند و با احتیاط و دقّت حرف مى زنند، ولى با وجود این، نشانه هاى «دشمنى از دهان (و کلام)شان آشکار شده» (قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ).

خداوند، بدینوسیله راه شناسایى باطن دشمنان را نشان داده و از ضمیر باطن و راز درونیشان خبر مى دهد. مى فرماید: «و آنچه در دلهایشان پنهان مى دارند، از آن مهم تر است» (وَ مَا تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ).

سپس مى افزاید: «ما آیات (و راه هاى پیشگیرى از شرّ آنها) را بیان کردیم اگر اندیشه کنید» (قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الاَْیَاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ).

(آیه 119) در این آیه مى فرماید: «شما کسانى هستید که آنها را دوست مى دارید; امّا آنها شما را دوست ندارند. در حالى که شما به همه کتابهاى آسمانى ایمان دارید» و آنها به کتاب آسمانى شما ایمان ندارند (هَا أَنْتُمْ أُوْلاَءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لاَ یُحِبُّونَکُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتَابِ کُلِّهِ).

سپس قرآن چهره اصلى آنها را معرّفى کرده مى گوید: این دسته از اهل کتاب منافق هستند، چون «هنگامى که شما را ملاقات مى کنند، (به دروغ) مى گویند: ایمان آورده ایم. امّا هنگامى که تنها مى شوند، از شدّت خشم بر شما، سرِ انگشتان خود را به دندان مى گزند» (وَ إِذَا لَقُوکُمْ قَالُوا ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الاَْنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ).

اى پیامبر، «بگو: با همین خشمى که دارید بمیرید!» و این غصّه تا روز مرگ از شما دست برنخواهد داشت (قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ).

شما از وضع آنها آگاه نبودید و خدا آگاه است زیرا «خدا از (اسرار) درون سینه ها آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ).

(آیه 120) در این آیه یکى از نشانه هاى کینه و عداوت آنها بازگو شده است. مى فرماید: «اگر نیکى به شما برسد، آنها را ناراحت مى کند; و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد، خوشحال مى شوند» (إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِهَا).

امّا «اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگارى پیشه کنید، نقشه هاى (خائنانه) آنان، به شما زیانى نمى رساند; خداوند به آنچه انجام مى دهند، احاطه دارد» (وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْـًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ).

(آیه 121) از این به بعد آیاتى شروع مى شود که درباره یک حادثه مهم و پردامنه اسلامى یعنى جنگ احد نازل شده است.

در آغاز به بیرون آمدن پیامبر از مدینه براى انتخاب لشکرگاه در دامنه احد اشاره کرده مى گوید: «و (به یاد آور) زمانى را که صبحگاهان، از میان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ براى مؤمنان، بیرون رفتى. و خداوند، شنوا و داناست» گفتوگوهاى مختلفى را که درباره طرح جنگ گفته مى شد، مى شنید و اندیشه هایى را که بعضى در سر مى پروراندند، مى دانست (وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).

سپس به گوشه دیگرى از این ماجرا اشاره کرده مى فرماید: و نیز به یاد آور «زمانى را که دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سستى نشان دهند» و از وسط راه باز گردند (إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلاَ).

این دو طایفه از مسلمانان ـ طبق نقل تواریخ ـ بنو سلمه از قبیله اوس و بنو حارثه از قبیله خزرج بودند. علّت این تصمیم شاید این بود که آنها از طرفداران نظریه جنگ در شهر بودند و پیامبر با نظر آنها مخالفت کرده بود، امّا چنانکه از ذیل آیه استفاده مى شود هر دو طایفه به زودى از تصمیم خود بازگشتند و به همکارى با مسلمانان ادامه دادند. قرآن مى گوید: «و خداوند پشتیبان آنها بود (و به آنها کمک کرد که از این فکر بازگردند); و افراد باایمان، باید تنها بر خدا توکّل کنند» (وَاللَّهُ وَلِیُّهُمَا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ).

 

شأن نزول: غزوه احد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma