تفسیر: داورى میان دوست و دشمن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
شأن نزول: قصاص و بخشش

از این آیه و چند آیه بعد از آن استفاده مى شود که قضات اسلام حق دارند با شرایط خاصى درباره جرایم و جنایات غیرمسلمانان نیز قضاوت کنند.

آیه مورد بحث با خطاب «اى فرستاده !» (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ). آغاز شده، گویا به خاطر اهمّیت موضوع مى خواهد حسّ مسؤولیت را در پیامبر(ص) بیش تر تحریک کند و اراده اش را تقویت نماید.

سپس به عنوان مقدّمه اى براى حکم بعد، به پیامبر تسلّى مى دهد مى فرماید: «آنها که در مسیر کفر شتاب مى کنند و با زبان مى گویند: ایمان آوردیم و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند» (لاَیَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِى الْکُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُوا ءَامَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ).

بعد از ذکر کارشکنى هاى منافقان و دشمنان داخلى به وضع دشمنان خارجى و یهود پرداخته، به پاره اى از اعمال نفاق آلودشان اشاره کرده مى گوید: «و (همچنین) گروهى از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش مى دهند، تا دستاویزى براى تکذیب تو بیابند» (وَ مِنَ الَّذِینَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ).

این جمله تفسیر دیگرى نیز دارد: آنها به دروغهاى پیشوایان خود فراوان گوش مى دهند، ولى حاضر به پذیرش سخن حق نیستند.

صفت دیگر آنها این است که: «آنها جاسوسان گروه دیگرى هستند که خودشان نزد تو نیامده اند» (سَمَّاعُونَ لِقَوْم ءَاخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ).

یکى دیگر از صفات آنها این است که: «آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف مى کنند» (یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ).

خواه تحریف لفظى یا تحریف معنوى. هر حکمى را برخلاف منافع و هوسهاى خود تشخیص دهند آن را توجیه و تفسیر یا رد مى کنند.

عجیب تر اینکه، آنها پیش از آنکه نزد تو بیایند تصمیم خود را گرفته اند «و (به یکدیگر) مى گویند: اگر این (که ما مى خواهیم) به شما داده شده (و محمّد بر طبق خواسته شما داورى کرد،) بپذیرید; وگرنه (از او) دورى کنید» (یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَـذَا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا).

اینها در گمراهى فرو رفته اند. به این ترتیب، امیدى به هدایت آنها نیست. و خدا مى خواهد به این وسیله آنها را مجازات کند. «و کسى را که خدا (بر اثر گناهان پى درپى او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستى» (وَ مَنْ یُرِدِاللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْـًا).

آنها به قدرى آلوده اند که قابل شستوشو نمى باشند. به همین دلیل، «آنها کسانى هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند» (أُولَـئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِاللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ).

در پایان آیه مى فرماید: «در دنیا رسوایى، و در آخرت مجازات بزرگى نصیبشان خواهد شد» (لَهُمْ فِى الدُّنْیَا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فِى الاَْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ).

(آیه 42) در این آیه قرآن تأکید مى کند: «آنها بسیار به سخنان تو گوش مى دهند تا آن را تکذیب کنند» (سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ).

 

این جمله به عنوان تأکید و اثبات این صفت زشت براى آنها، تکرار شده است.

علاوه بر این، «مال حرام فراوان مى خورند» (أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ).

واژه «سحت» در اصل به معنى جدا کردن پوست و نیز به معناى شدّت گرسنگى است. سپس به هر مال نامشروع به خصوص «رشوه» گفته شده زیرا این گونه اموال صفا و طراوت را از اجتماع انسانى مى برد همان طور که کندن پوست درخت باعث پژمردگى یا خشکیدن آن مى گردد.

سپس به پیامبر(ص) مى فرماید: «پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داورى کن، یا (اگر صلاح دانستى) آنها را به حال خود واگذار» (فَإِنْ جَاءُوکَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ).

و براى تقویت روح پیامبر(ص) مى افزاید: «و اگر از آنها صرف نظر کنى، به تو هیچ زیانى نمى رسانند» (وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ یَضُرُّوکَ شَیْـًا).

«و اگر میان آنها داورى کنى، با عدالت داورى کن، که خدا عادلان را دوست دارد» (وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ).

(آیه 43) این آیه بحث درباره یهود را در مورد داورى خواستن از پیامبر(ص) که در آیه قبل آمده بود، تعقیب مى کند و از روى تعجّب مى گوید: «چگونه تو را به داورى مى طلبند؟! در حالى که تورات نزد ایشان است و در آن، حکم خدا هست» و به آن ایمان دارند (وَ کَیْفَ یُحَکِّمُونَکَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْرَیةُ فِیهَا حُکْمُ اللَّهِ).

باید دانست که حکم مزبور ـ یعنى سنگسارکردن زن و مردى که زناى محصنه کرده اند ـ در تورات کنونى در فصل بیست و دوم از سفر تثنیه آمده است.

وانگهى «پس از داورى خواستن از حکم تو، (چرا) روى مى گردانند؟!» (ثُمَّ یَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ).

حقیقت این است که «آنها مؤمن نیستند» (وَ مَا أُولَـئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ).

(آیه 44) این آیه و آیه بعد بحث گذشته را تکمیل کرده و اهمّیت کتاب آسمانى موسى یعنى تورات را چنین شرح مى دهد: «ما تورات را نازل کردیم که در آن، هدایت و نور بود» هدایت به سوى حق و نور و روشنایى براى برطرف ساختن تاریکى هاى جهل و نادانى (إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَیةَ فِیهَا هُدًى وَ نُورٌ).

به همین جهت، «پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، (و بعد از نزول تورات روى کار آمدند) با آن براى یهود حکم مى کردند» (یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا).

همچنین «علما(ى بزرگ یهود) و دانشمندان (باایمان و پاک آنها،) به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مى نمودند» (وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالاَْحْبَارُ بِمَااسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَ کَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ).(1)

در اینجا روى سخن را به آن دسته از دانشمندان اهل کتاب کرده که در آن عصر مى زیستند، مى گوید: «بنابراین، (به خاطر داورى بر طبق آیات الهى،) از مردم نهراسید، و از من بترسید» که اگر حق را کتمان کنید مجازات خواهید شد (فَلاَ تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ).

«و آیات مرا به بهاى ناچیزى نفروشید» (وَ لاَتَشْتَرُوا بِـَایَاتِى ثَمَنًا قَلِیلاً).

در حقیقت، سرچشمه کتمان حق و احکام خدا، یا ترس از مردم و عوامزدگى است یا جلب منافع شخصى و هرکدام باشد نشانه ضعف ایمان و سقوط شخصیت است و در جمله هاى بالا به هر دو اشاره شده است.

در پایان آیه حکم قاطعى درباره این گونه افراد که برخلاف حکم خدا داورى مى کنند، صادر کرده مى فرماید: «و آنها که به احکامى که خدا نازل کرده حکم نمى کنند، کافرند» (وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَـئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ).

روشن است عدم داورى بر طبق حکم خدا، اعمّ از این است که سکوت کنند و اصلاً داورى نکنند و با سکوت خود مردم را به گمراهى بیفکنند یا سخن بگویند و برخلاف حکم خدا بگویند.

این آیه شدّت مسؤولیت دانشمندان و علماى هر امّت را در برابر طوفانهاى اجتماعى و حوادثى که در محیطشان مى گذرد روشن مى سازد. و با بیانى قاطع، آنها را به مبارزه با کجروى ها دعوت مى نماید.

 


1. «احبار» جمع «حبر» به معنى اثر نیک است، سپس بر دانشمندانى که در جامعه اثر نیک دارند اطلاق شده است.

 

شأن نزول: قصاص و بخشش
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma