تفسیر:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
شأن نزول: شأن نزول:

این آیه وآیه بعد ناظر به سوءاستفاده از مسأله «سوگند» است و مقدّمه اى محسوب مى شود براى بحث آیات آینده که سخن از «ایلاء» و سوگند در مورد ترک آمیزش جنسى با همسران مى گوید. نخست مى فرماید: «خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید; و براى اینکه نیکى کنید، و تقوا پیشه سازید، و در میان مردم اصلاح کنید (سوگند یاد ننمایید). و خداوند شنوا و داناست» سخنان شما را مى شنود و از نیّات شما آگاه است (وَ لاَ تَجْعَلُوااللَّهَ عُرْضَةً لاَِیْمَانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).

به این ترتیب، سوگند یادکردن، جز در مواردى که هدف مهمّى در کار باشد، عمل نامطلوبى است.

(آیه 225) در این آیه براى تکمیل این مطلب که قسم نباید مانع کارهاى خیر شود مى فرماید: «خداوند شما را به خاطر سوگندهایى که بدون توجّه یاد مى کنید مؤاخذه نخواهد کرد» (لاَ یُؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِى أَیْمَانِکُمْ).

«امّا به آنچه دلهاى شما کسب کرده، (و سوگندهایى که از روى اراده و اختیار، یاد مى کنید،) مؤاخذه مى کند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است» (وَ لَـکِنْ یُؤَاخِذُکُمْ بِمَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ).

در این آیه خداوند به دو نوع سوگند اشاره کرده: نوع اوّل، قسمهاى لغو(1) است که هیچ اثرى ندارد و نباید به آن اعتنا کرد و مخالفت آن کفّاره ندارد زیرا از روى اراده و تصمیم نیست.

نوع دوم سوگندهایى است که از روى اراده و تصمیم انجام مى گیرد و، به تعبیر قرآن، قلب انسان آن را کسب مى کند. این گونه قسم معتبر است و باید به آن پایبند بود و مخالفت با آن، هم گناه دارد و هم موجب کفّاره مى شود.

(آیه 226) در دوران جاهلیت، زن هیچ گونه ارزش و مقامى در جامعه عرب نداشت و به همین جهت، براى جدایى از او یا زیر فشار قرار دادن زن، روشهاى زشتى وجود داشت که یکى از آنها «ایلاء»(2) بود. به این ترتیب، هر زمان مردى از همسر خود متنفّر مى شد، سوگند یاد مى کرد که با او همبستر نگردد و، با این راه غیرانسانى، همسر خود را در تنگنا قرار مى داد; نه او را رسماً طلاق مى داد و نه بعد از آن حاضر مى شد زندگى مطلوبى داشته باشد. البتّه خود مردان غالباً تحت فشار قرار نمى گرفتند چون همسران متعدّدى داشتند.

آیه مورد بحث با این سنّت غلط مبارزه کرده و راه گشودن این سوگند را بیان مى کند مى فرماید: «کسانى که زنان خود را ایلاء مى نمایند ]= سوگند یاد مى کنند که با آنها، آمیزش جنسى ننمایند،[ حق دارند چهار ماه انتظار بکشند» (لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُر).

این چهار ماه مهلت براى این است که وضع خود را با همسر خویش از نظر ادامه زندگى یا طلاق روشن سازند. «اگر (در این فرصت،) بازگشت کنند، (چیزى بر آنها نیست; زیرا)، خداوند آمرزنده و مهربان است» (فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

آرى خداوند گذشته او را در این مسأله و همچنین شکستن سوگند را بر او مى بخشد هر چند کفّاره آن چنانکه خواهیم گفت به قوّت خود باقى است.

(آیه 227) «و اگر تصمیم به جدایى گرفتند، (آن هم با شرایطش مانعى ندارد;) خداوند شنوا و داناست» (وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاَقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).

و هرگاه مرد هیچ یک از این دو راه را انتخاب نکند، نه به زندگى سالم زناشویى بازگردد و نه او را با طلاق رها سازد، در اینجا حاکم شرع دخالت مى کند و مرد را به زندان مى اندازد و بر او سخت مى گیرد که بعد از گذشتن چهار ماه مجبور شود یکى از دو راه را انتخاب کند و زن را از حال بلاتکلیفى درآورد.

(آیه 228) در آیه قبل سخن از طلاق بود، در این آیه بخشى از احکام طلاق و آنچه مربوط به آن است بیان مى شود و در مجموع پنج حکم در آن آمده است:

نخست درباره عدّه مى فرماید: «زنان مطلّقه، باید به مدّت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند ]= عدّه نگه دارند[» (وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَـثَةَ قُرُوء).

«قروء» در آیه فوق به معنى ایّام پاکى زن مى باشد. از آنجا که طلاق باید در حال پاکى که با شوهر خود آمیزش جنسى نکرده باشد انجام گیرد، این پاکى یک مرتبه محسوب مى شود و هنگامى که بعد از آن دو بار عادت ببیند و پاک شود، به محض اینکه پاکى سوم به اتمام رسید و لحظه اى عادت شد، عدّه تمام شده و ازدواج او در همان حالت جایز است.

دومین حکم این است که: «اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند، براى آنها حلال نیست که آنچه را خدا در رحمهایشان آفریده، کتمان کنند» (وَ لاَ یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِى أَرْحَامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الاَْخِرِ).

قابل توجّه اینکه مسأله آغاز و پایان ایّام عدّه را که معمولاً خود زن مى فهمد نه دیگرى، برعهده او گذارده و گفتار وى را سند قرار داده است. از این رو امام صادق(ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: «خداوند سه چیز را به زنان واگذار کرده: عادت ماهانه، پاک شدن و حامله بودن.»

سومین حکمى که از آیه استفاده مى شود این است که شوهر در عدّه طلاق رجعى حق رجوع دارد. مى فرماید: «و همسرانشان، براى بازگرداندن آنها (و از سرگرفتن زندگى زناشویى) در این مدّت، (از دیگران) سزاوارترند; در صورتى که (به راستى) خواهان اصلاح باشند» (وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِى ذلِکَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلاَحًا).

در واقع، در موقعى که زن در عدّه طلاق رجعى است، شوهر مى تواند بدون هیچ گونه تشریفات، زندگى زناشویى را از سر گیرد، با هر سخن یا عملى که به قصد بازگشت باشد این معنى حاصل مى شود.

سپس به بیان چهارمین حکم پرداخته مى فرماید: «و براى زنان، همانند وظایفى که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته اى قرار داده شده; و مردان بر آنان برترى دارند»

(وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِى عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةً).

بنابراین، همان طور که براى مرد حقوقى بر عهده زنان گذارده شده، همچنین زنان حقوقى بر مردان دارند که آنها موظّف به رعایت آن مى باشند.

با توجّه به اختلاف دامنه دارى که بین نیروهاى جسمى و روحى زن و مرد وجود دارد، مدیریت خانواده برعهده مرد و معاونت آن برعهده زن گذارده شده است. این تفاوت مانع از آن نخواهد بود که از نظر مقامات معنوى و دانش و تقوا گروهى از زنان از بسیارى از مردان پیشرفته تر باشند.

واژه «معروف» که به معنى کار نیک و معقول و منطقى است، در این آیات دوازده بار تکرار شده تا هشدارى به مردان و زنان باشد که هرگز از حق خود سوءاستفاده نکنند بلکه با احترام به حقوق متقابل یکدیگر در تحکیم پیوند زناشویى و جلب رضاى الهى بکوشند.

در پایان آیه مى خوانیم: «و خداوند توانا و حکیم است» (وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).

اشاره به اینکه حکمت و تدبیر الهى ایجاب مى کند که هر کس در جامعه به وظایفى بپردازد که قانون آفرینش براى او تعیین کرده است و با ساختمان جسم و جان او هماهنگ است. حکمت خداوند ایجاب مى کند که در برابر وظایفى که بر عهده زنان گذارده، حقوق مسلّمى قرار گیرد تا تعادلى میان وظیفه و حق برقرار شود.

 


1. «لغو» در لغت به کارها و سخنانى گفته مى شود که داراى هدف مشخصى نیست یا از روى اراده و تصمیم سر نمى زند.

2. «ایلاء» از ماده «ألْو»، به معنى قدرت نمایى و تصمیم است و از آنجا که سوگند نمونه اى از آن مى باشد این واژه بر آن اطلاق شده است.

 

 

شأن نزول: شأن نزول:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma