4. چرا صفات دیگر خدا در بسم اللّه نیامده است

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
3. رحمت عام و خاص خدا انسان در پیشگاه خدا

در بسم اللّه پس از نام ویژه «اللّه» تنها روى صفت رحمانیّت و رحیمیّت او تکیه مى شود و این سؤال برانگیز است، که چرا سخنى از بقیّه صفات به میان نیامده است؟

در پاسخ باید بگوییم: در آغاز هر کار لازم است از صفتى استمداد کنیم که آثار آن بر سراسر جهان پرتوافکن است، همه موجودات را فرا گرفته و گرفتاران را در لحظات بحرانى نجات بخشیده است.

این حقیقت را از زبان قرآن بشنوید آنجا که مى گوید: «وَ رَحْمَتِى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْء (و رحمتم همه چیز را فرا گرفته) (أعراف/156).

از سوى دیگر، پیامبران براى نجات خود از چنگال حوادث سخت و دشمنان خطرناک دست به دامن رحمت خدا مى زدند. در مورد هود و پیروانش مى خوانیم: «فَأَنْجَیْنَاهُ وَالَّذِینَ مَعَهُ بِرَحْمَة مِنَّا» (سرانجام او و کسانى را که با او بودند، به رحمت خود نجات بخشیدیم» (أعراف/72).

بنابراین، اساس کار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنایى دارد چنانکه در دعاى جوشن کبیر مى خوانیم: «یا مَن سَبَقَتْ رَحمَتُهُ غَضَبَهُ» (اى خدایى که رحمتت بر غضبت پیشى گرفته.» انسانها نیز باید در برنامه زندگى، اساس کارها را بر رحمت و محبّت قرار دهند و توسّل به خشونت را براى مواقع ضرورت بگذارند.

 (آیه 2) بعد از «بسم اللّه» که آغازگر سوره بود نخستین وظیفه بندگان آن است که به یاد مبدأ بزرگ عالم هستى و نعمتهاى بى پایانش بیفتند. نعمتهاى فراوانى که راهنماى ما در شناخت پروردگار و انگیزه ما در راه عبودیت است.

اینکه مى گوییم انگیزه، به خاطر آن است که هر انسانى به هنگامى که نعمتى به او مى رسد مى خواهد بخشنده نعمت را بشناسد و، طبق فرمان فطرت، به سپاسگزارى برخیزد و حقّ شکر او را ادا کند. به همین جهت، علماى علم کلام (عقاید) در نخستین بحث این علم، «وجوب شکر منعم» را، که یک فرمان فطرى و عقلى است، به عنوان انگیزه خداشناسى یادآور مى شوند.

و اینکه مى گوییم راهنماى ما در شناخت پروردگار نعمتهاى اوست زیرا بهترین و جامع ترین راه براى شناخت مبدأ، مطالعه در اسرار آفرینش و رازهاى خلقت به خصوص وجود نعمتها در رابطه با زندگى انسانهاست.

به این دو دلیل، سوره فاتحه با این جمله آغاز مى شود: «ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است» (الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ).

«حمد» در لغت به معنى ستایش کردن در برابر کار یا صفت نیک اختیارى است. یعنى هنگامى که کسى آگاهانه کار خوبى انجام دهد یا صفتى را براى خود برگزیند که سرچشمه اعمال نیک اختیارى است، او را حمد مى گوییم.

اگر به این نکته توجّه کنیم که ال در کلمه «الحمد» براى جنس است و در اینجا معنى عمومیت را افاده مى کند، نتیجه مى گیریم که ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است.

هر انسانى که سرچشمه خیر و برکتى است، هر پیامبر و رهبر الهى که نور هدایت در دلها مى پاشد، هر شخص سخاوتمندى که بخشش مى کند و هر طبیبى که مرهمى بر زخم جانکاهى مى نهد، ستایش آنها از حمد خدا سرچشمه مى گیرد چراکه این مواهب از ناحیه ذات پاک اوست. اگر خورشید نورافشانى مى کند، ابرها باران مى بارند و زمین برکاتش را به ما تحویل مى دهد همه از ناحیه اوست. بنابراین، هر ستایشى به او بر مى گردد.

 جالب اینکه «حمد» تنها در آغاز کار نیست بلکه پایان کارها نیز، چنانکه قرآن به ما تعلیم مى دهد، با حمد خواهد بود.

در مورد بهشتیان مى خوانیم: «گفتار (و دعاى) آنها در بهشت این است که: خداوندا، منزّهى تو! و تحیّت آنها در آنجا: سلام; و آخرین سخنشان الحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ است» (یونس/10).

کلمه «ربّ» به معنى مالک و صاحب است. البتّه صاحبى که عهده دار تربیت و پرورش مى باشد. به همین جهت، در فارسى به عنوان پروردگار ترجمه مى شود.

کلمه «عالمین» جمع «عالم» است و عالم به معنى مجموعه اى از موجودات مختلف است که داراى صفات مشترک یا زمان و مکان مشترک هستند مانند عالم انسان، عالم حیوان. بنابراین، عالَم معنى جمعى دارد و هنگامى که به «عالمین» جمع بسته مى شود اشاره به تمام مجموعه هاى این جهان است.

در روایتى از على(ع) مى خوانیم که در ضمن تفسیر آیه الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ فرمود: «ربّ العالمین اشاره به مجموع مخلوقات است اعمّ از موجودات بى جان و جاندار.»

(آیه3) «بخشنده و بخشایشگر است» و رحمت عام و خاصّش همه را رسیده (الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ).

معنى «رحمان» و «رحیم» همچنین تفاوت میان این دو کلمه را در تفسیر «بسم اللّه» خواندیم. نکته اى که باید اضافه کنیم این است که این دو صفت در نمازهاى روزانه ما دست کم سى مرتبه تکرار مى شوند (در هریک از دو رکعت اوّل نماز، دوازده بار). به این ترتیب، شصت مرتبه خدا را به صفت رحمتش مى ستاییم. و این درسى است براى همه انسانها که خود را در زندگى بیش از هر چیز به این اخلاق الهى متخلّق کنند. به علاوه، اشاره اى است به این واقعیّت که اگر خود را عبد و بنده خدا مى دانیم مبادا رفتار مالکان بى رحم نسبت به بردگانشان در نظرها تداعى شود.

نکته دیگر اینکه ذکر رحمان و رحیم بعد از «ربّ العالمین» اشاره به این است که خداوند در عین قدرتمند بودن، نسبت به بندگان خویش با مهربانى و لطف رفتار مى نماید.

(آیه 4) سپس به دومین اصل مهم اسلام یعنى قیامت و رستاخیز اشاره کرده مى گوید: «مالک روز جزاست» (مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ).

به این ترتیب، محور مبدأ و معاد که پایه هرگونه اصلاح اخلاقى و اجتماعى است، در وجود انسان تکمیل مى گردد.

در اینجا تعبیر به مالکیّت خداوند شده است که نهایت سیطره و نفوذ او را بر همه چیز و همه کس در آن روز مشخص مى کند. روزى که همه انسانها در آن دادگاه بزرگ براى حساب حاضر مى شوند و در برابر مالک حقیقى خود قرار مى گیرند، تمام گفته ها و کارها، حتّى اندیشه هاى خود را حاضر مى بینند. هیچ چیز، حتّى به اندازه سر سوزنى، نابود نشده و به دست فراموشى نیفتاده است. اکنون این انسان است که باید بار مسؤولیتهاى اعمال خود را بر دوش کشد.

حتّى در آنجا که بنیانگزار سنّت و برنامه اى است، باز باید سهم خویش را از مسؤولیت بپذیرد.

بى شک، مالکیّت خداوند نسبت به جهان هستى مالکیّت حقیقى است، نه مالکیّت اعتبارى نظیر مالکیّت ما نسبت به آنچه در این جهان ملک ماست. به عبارت دیگر، این مالکیّت نتیجه خالقیّت و ربوبیّت است. کسى که موجودات را آفریده و هر لحظه فیض هستى به آنها مى بخشد، مالک حقیقى است.

و در پاسخ این سؤال که مگر خداوند مالک تمام جهان نیست که از او تعبیر به مالک روز جزا مى کنیم؟ باید بگوییم: گرچه مالکیّت خداوند شامل هر دو جهان مى باشد امّا بروز و ظهور این مالکیّت در قیامت بیشتر است چراکه در آن روز همه پیوندهاى مادّى و مالکیّتهاى اعتبارى بریده مى شود و کسى در آنجا چیزى از خود ندارد، حتّى اگر شفاعتى صورت گیرد به فرمان خداست.

اعتقاد به روز رستاخیز اثر فوق العاده نیرومندى در کنترل انسان در برابر اعمال نادرست و ناشایست دارد. یکى از علل جلوگیرى کردن نماز از فحشا و منکرات همین است که نماز انسان را هم به یاد مبدئى مى اندازد که از کارهاى او باخبر است و هم به یاد دادگاه بزرگ عدل خدا.

در حدیثى مى خوانیم که امام سجّاد(ع) هنگامى که به آیه مالک یوم الدّین مى رسید، به قدرى آن را تکرار مى کرد که نزدیک بود روح از بدنش پرواز کند.

جمله «یوم الدّین» در قرآن در تمام موارد به معنى قیامت آمده است. «دین» در لغت به معنى جزاست. از آنجا که روشن ترین برنامه اى که در قیامت اجرا مى شود برنامه جزا و کیفر مى باشد، روز قیامت روز دین معرّفى شده.

 

3. رحمت عام و خاص خدا انسان در پیشگاه خدا
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma