دلایل توحید در آسمانها

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
آنها که دین را به بازى گرفته اند سه امتیاز مهم

(آیه 75) در تعقیب نکوهشى که ابراهیم از بتها داشت، قرآن به مبارزات منطقى ابراهیم با گروه هاى مختلف بت پرستان اشاره مى کند مى گوید: «و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم; (تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد» (وَ کَذلِکَ نُرِى إِبْرهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَـوَاتِ وَالاَْرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).

بى شک، ابراهیم یقین استدلالى و فطرى به یگانگى خدا داشت امّا با مطالعه در اسرار آفرینش، این یقین به سر حدّ کمال رسید.

(آیه 76) از این به بعد موضوع فوق را به طور مشروح بیان کرده و استدلال ابراهیم را از افول و غروب ستاره و خورشید بر عدم الوهیت آنها روشن مى سازد. مى گوید: «هنگامى که (تاریکى) شب او را پوشانید، ستاره اى مشاهده کرد; گفت: این خداى من است؟ امّا هنگامى که غروب کرد، گفت: غروب کنندگان را دوست ندارم» و آنها را شایسته عبودیت نمى دانم (فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ الَّیْلُ رَءَا کَوْکَبًا قَالَ هَـذَا رَبِّى فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لاَأُحِبُّ الاَْفِلِینَ).

(آیه 77) ابراهیم بار دیگر چشم بر آسمان دوخت، این بار قرص سیم گون ماه با فروغ و درخشش دلپذیر خود بر صفحه آسمان ظاهر شده بود «و هنگامى که ماه را دید که (سینه افق را) مى شکافد، گفت: این خداى من است؟ امّا هنگامى که (آن هم) غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایى نکند، مسلّماً از گروه گمراهان خواهم بود» (فَلَمَّا رَءَا الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـذَا رَبِّى فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِى رَبِّى لاََکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ).

(آیه 78) شب به پایان رسیده بود، خورشید از افق مشرق سر برآورده و نور خود را مى گسترد «و هنگامى که خورشید را دید (که سینه افق را) مى شکافت، گفت: این خداى من است؟ این (که از همه) بزرگ تر است! امّا هنگامى که غروب کرد، گفت: اى قوم! من از شریکهایى که شما (براى خدا) مى سازید، بیزارم» (فَلَمَّا رَءَا الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـذَا رَبِّى هَـذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّى بَرِىءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ).

(آیه 79) اکنون که فهمیدم در ماوراى این مخلوقات متغیّر و محدود و اسیر چنگال قوانین طبیعت، خدایى است قادر و حاکم بر نظام کائنات; «من روى خود را به سوى کسى کردم که آسمانها و زمین را آفریده; من در ایمان خود خالصم; و از مشرکان نیستم» (إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَـوَاتِ وَالاَْرْضَ حَنِیفًا وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ).

در اینکه چگونه ابراهیم موحّد و یکتاپرست به ستاره آسمان اشاره کرد و گفت: «هذا رَبّى» (این خداى من است؟) باید بگوییم ابراهیم این را به عنوان یک خبر قطعى نگفت بلکه به عنوان یک فرض و احتمال، براى تفکّر و اندیشیدن، این سخن را بر زبان جارى کرد.

یا مفهوم سخنش این است که: به اعتقاد شما، این خداى من است؟

(آیه 80) قرآن درباره ادامه گفتوگوى ابراهیم با قوم و جمعیّت بت پرست مى گوید: «ولى قوم او [= ابراهیم] با وى به گفتوگو و ستیز پرداختند» (وَ حَاجَّهُ قَوْمُهُ).

ابراهیم «گفت: آیا درباره خدا با من گفتوگو و ستیز مى کنید؟! در حالى که خداوند، مرا (با دلایل روشن) هدایت کرده» (قَالَ أَتُحَاجُّونِّى فِى اللَّهِ وَ قَدْ هَدَینِ).

از این آیه به خوبى استفاده مى شود که جمعیّت بت پرست قوم ابراهیم کوشش داشتند که به هر صورت ممکن او را از عقیده خود بازدارند. بدین جهت، او را به کیفر و خشم خدایان و بتها تهدید کردند، و او را از مخالفت کردن بیم دادند زیرا در دنباله آیه از زبان ابراهیم مى خوانیم: «و من از آنچه شما همتاى (خدا) قرار مى دهید، نمى ترسم (و به من زیانى نمى رسانند); مگر پروردگارم چیزى را بخواهد» (وَ لاَأَخَافُ مَا تُشْرِکُونَ بِهِ إِلاَّ أَنْ یَشَاءَ رَبِّى شَیْـًا).

گویا ابراهیم با این جمله مى خواهد یک پیشگیرى احتمالى کند و بگوید: اگر در این مبارزات، حادثه اى هم براى من پیش بیاید ارتباطى به بتها ندارد، بلکه مربوط به خواست پروردگار است.

سپس مى گوید: «وسعت آگاهى پروردگارم همه چیز را در بر مى گیرد» (وَسِعَ رَبِّى کُلَّ شَىْء عِلْمًا).

سرانجام براى تحریک فکر و اندیشه، آنان را مخاطب ساخته مى گوید: «آیا متذکّر (و بیدار) نمى شوید؟!» (أَفَلاَ تَتَذَکَّرُونَ).

(آیه 81) در این آیه استدلال دیگرى را از ابراهیم بیان مى کند که به جمعیّت بت پرست مى گوید: «چگونه ممکن است من از بتهاى شما بترسم؟! در حالى که شما از این نمى ترسید که براى خدا، همتایى قرار داده اید که هیچ گونه دلیلى درباره آن، بر شما نازل نکرده است» (وَ کَیْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَکْتُمْ وَ لاَتَخَافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا).(1)

راست بگویید «کدام یک از این دو دسته (بت پرستان و خداپرستان)، شایسته تر به ایمنى (از مجازات) هستند اگر مى دانید؟!» (فَأَىُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالاَْمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).

در حقیقت، منطق ابراهیم در اینجا یک منطق عقلى براساس این واقعیت است که شما مرا به خشم بتها تهدید مى کنید، در حالى که تأثیر وجودى آنها موهوم است، ولى از خشم خداوند بزرگ که من و شما هردو او را پذیرفته ایم و هیچ گونه دستورى از طرف او درباره پرستش بتها نرسیده، ترسى ندارید.

(آیه 82) در این آیه پاسخى از زبان ابراهیم به سؤالى که خودش در آیه قبل مطرح نمود نقل شده است. اینکه گاهى شخص استدلال کننده سؤالى از طرف مقابل مى کند و خودش به پاسخ آن مى پردازد، اشاره به این دارد که مطلب به قدرى روشن است که هر کس پاسخ آن را باید بداند.

مى گوید: «آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آنِ آنهاست; و آنها هدایت یافتگانند» (الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْم أُولَـئِکَ لَهُمُ الاَْمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ).

(آیه 83) این آیه به تمام بحثهاى گذشته که در زمینه توحید و مبارزه با شرک از ابراهیم نقل شد، اشاره کرده مى گوید: «اینها دلایل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم» (وَ تِلْکَ حُجَّتُنَا ءَاتَیْنَاهَا إِبْرهِیمَ عَلَى قَومِهِ).

سپس براى تکمیل این بحث مى فرماید: «درجات هر کس را بخواهیم (و شایسته بدانیم،) بالا مى بریم» (نَرْفَعُ دَرَجَات مَنْ نَشَاءُ).

امّا براى اینکه توهّم نشود که خداوند در این ترفیع درجه تبعیضى قائل مى شود، مى فرماید: «پروردگار تو، حکیم و داناست» (إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ).

و درجاتى را که مى دهد روى آگاهى به شایستگى آنها و موافق موازین حکمت است.

(آیه 84) از این به بعد به قسمتى از مواهبى که خداوند به ابراهیم داده اشاره شده و آن مواهب، فرزندان صالح و نسل لایق و برومند است که یکى از بزرگ ترین مواهب الهى محسوب مى شود.

نخست مى گوید: «و اسحاق و یعقوب را به او [= ابراهیم] بخشیدیم» (وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَـقَ وَ یَعْقُوبَ).

سپس براى بیان اینکه افتخار این دو، تنها در جنبه پیغمبرزادگى نبود، بلکه شخصاً در پرتو فکر صحیح و عمل صالح، نور هدایت را در قلب خود جاى داده بودند، مى گوید: «و هر دو را هدایت کردیم» (کُلاًّ هَدَیْنَا).

سپس براى اینکه تصوّر نشود در دورانهاى قبل از ابراهیم، پرچمدارانى براى توحید نبودند، اضافه مى کند: «و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم» (وَ نُوحًا هَدَیْنَا مِنْ قَبْلُ).

در حقیقت، با اشاره به موقعیت نوح که از اجداد ابراهیم است و موقعیت جمعى از پیامبران که از دودمان و فرزندان او هستند، موقعیت ممتاز ابراهیم را از نظر وراثت و ریشه و ثمره وجودى مشخص مى سازد.

و در تعقیب آن، نام جمع زیادى از پیامبران را که از دودمان ابراهیم بودند مى برد مى گوید: «و از فرزندان او)، داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسى و هارون را» هدایت کردیم (وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَ سُلَیْمَـنَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسَى وَ هَـرُونَ).

در پایان آیه مى فرماید: «این گونه نیکوکاران را پاداش مى دهیم» (وَ کَذلِکَ نَجْزِى الْمُحْسِنِینَ).

به این ترتیب روشن مى سازد که مقام و موقعیت آنان در پرتو اعمال و کردارشان بود.

(آیه 85) در این آیه اضافه مى کند: «و (همچنین) زکریّا و یحیى و عیسى و الیاس را; همه از صالحان بودند» (وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیَى وَ عِیسَى وَ إِلْیَاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ).

یعنى مقامات آنها جنبه تشریفاتى و اجبارى نداشت، بلکه در پرتو عمل صالح، در پیشگاه خدا شخصیت و عظمت یافتند.

(آیه 86) در این آیه نام چهار نفر دیگر از پیامبران الهى را ذکر کرده مى فرماید: «و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را; و همه را بر جهانیان برترى دادیم» (وَ إِسْمَـعِیلَ وَالْیَسَعَ وَ یُونُسَ وَ لُوطًا وَ کُلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ).

(آیه 87) در این آیه به پدران و فرزندان و برادران صالح پیامبران نامبرده که به طور تفصیل نامشان در اینجا نیامده است، اشاره کرده مى گوید: «و از پدران و فرزندان و برادران آنها (افرادى را برترى دادیم) و برگزیدیم و به راه راست، هدایت نمودیم» (وَ مِنْ ءَابَائِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ إِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَیْنَاهُمْ وَ هَدَیْنَاهُمْ إِلَى صِرَاط مُسْتَقِیم).

 


1. «سلطان» به معنى برترى و پیروزى است. از آنجا که دلیل و برهان باعث پیروزى مى شود، گاهى به آن نیز سلطان گفته مى شود و در آیه فوق به همین معنى است. یعنى هیچ دلیلى بر اجازه پرستش بتها وجود ندارد.

 

آنها که دین را به بازى گرفته اند سه امتیاز مهم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma