سهم ارث همسران از یکدیگر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
چرا ارث مرد دو برابر زن مى باشد شأن نزول

(آیه 12) در این آیه چگونگى ارث زن و شوهر از یکدیگر را بیان کرده مى فرماید: «و براى شما، نصفِ میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند» (وَلَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ أَزْوَاجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ).

«و اگر فرزندى داشته باشند (حتّى اگر از شوهر دیگرى باشد) یک چهارم از آنِ شماست» (فَإِنْ کَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ).

البتّه این تقسیم نیز «پس از انجام وصیّتى که کرده اند، و اداى دَین» آنها (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصِینَ بِهَا أَوْ دَیْن).

«و براى زنان شما، یک چهارم میراث شماست، اگر فرزندى نداشته باشید» (وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ).

«و اگر براى شما فرزندى باشد، یک هشتم از آنِ آنهاست» (فَإِنْ کَانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُمْ).

این تقسیم نیز همانند تقسیم سابق، «بعد از انجامِ وصیّتى که کرده اید، و اداى دَین» است (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَیْن).

سپس حکم ارث خواهران و برادران را بیان کرده مى گوید: «و اگر مردى بوده باشد که کلاله ]= خواهر یا برادر[ از او ارث مى برد، یا زنى که برادر یا خواهرى دارد، سهم هر کدام، یک ششم است» اگر برادران و خواهران مادرى باشند (وَ إِنْ کَانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلاَلَةً أَوِامْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ وَاحِد مِنْهُمَا السُّدُسُ).

«کلاله» به خواهران و برادران مادرى گفته مى شود که از شخص متوفى ارث مى برند. این در صورتى است که از شخص متوفّى یک برادر و یک خواهر (مادرى) باقى بماند «و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوم شریکند» (فَإِنْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکَاءُ فِى الثُّلُثِ).

و این نیز «پس از انجام وصیّتى که شده و اداى دَین» است (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّة یُوصَى بِهَا أَوْ دَیْن).

«به شرط آنکه (از طریق وصیّت و اقرار به دَین،) به آنها [= ورثه] ضرر نزند» (غَیْرَ مُضَارّ).

یعنى بیش از ثلث وصیّت نکند زیرا طبق روایاتى که از پیامبر و اهل بیت(ع) وارد شده، وصیّت بیش از ثلث، اضرار به ورثه است و نفوذ آن مشروط به رضایت آنها مى باشد.

و در پایان آیه براى تأکید مى فرماید: «این سفارش خداست; و خدا دانا و بردبار است» (وَصِیَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ).

یعنى این توصیه اى است الهى که باید آن را محترم بشمرید زیرا خداوند به منافع و مصالح شما آگاه است که این احکام را مقرّر داشته و نیز از نیّات وصیّت کنندگان آگاه مى باشد، در عین حال بردبار است و کسانى را که برخلاف فرمان او رفتار مى کنند فوراً مجازات نمى نماید.

(آیه 13) به دنبال بحثى که در آیات گذشته درباره قوانین ارث گذشت، در این آیه از این قوانین به عنوان حدود الهى یاد کرده مى فرماید: «اینها مرزهاى الهى است» (تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ).

که عبور و تجاوز از آنها ممنوع است و آنها که از حریم آن بگذرند و تجاوز کنند، گناهکار و مجرم شناخته مى شوند.

سپس مى فرماید: «و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (و قوانین او را محترم بشمرد،) خداوند وى را در باغهایى از بهشت وارد مى کند که همواره، آب از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن مى مانند» (وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّات تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا).

در پایان آیه مى فرماید: «و این، پیروزى بزرگى است» (وَ ذلِکَ الْفَوْزُالْعَظِیمُ).

(آیه 14) این آیه به نقطه مقابل کسانى که در آیه قبل بیان شد اشاره کرده مى فرماید: «و آن کس که نافرمانى خدا و پیامبرش را کند و از مرزهاى او تجاوز نماید، او را در آتشى وارد مى کند که جاودانه در آن خواهد ماند» (وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا).

در پایان آیه مى فرماید: «و براى او مجازاتِ خوارکننده اى است» (وَ لَهُ عَذَابٌ مُهِینٌ).

در جمله قبل جنبه جسمانى مجازات الهى منعکس شده بود و در این جمله که مسأله اهانت به میان آمده، به جنبه روحانى آن اشاره مى کند.

(آیه 15) این آیه اشاره به مجازات زنان شوهردارى است که آلوده فحشا مى شوند. نخست مى فرماید: «و کسانى از شما که مرتکب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد بر آنها بطلبید» (وَالَّـتِى یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ).

واژه «فاحشه» در اصل به معنى کار یا گفتار بسیار زشت است واگر در مورد زنا و عمل منافى عفّت به کار مى رود، به همین مناسبت است.

سپس مى فرماید: «اگر (این چهار نفر) گواهى دادند، آنان ]= زنان[ را در خانه ها(ىِ خود) نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد» (فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِى الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّیهُنَّ الْمَوْتَ).

بنابراین، مجازات عمل منافى عفت براى زنان شوهردار، در این آیه حبس ابد تعیین شده است.

بعد مى گوید: «یا اینکه خداوند، راهى براى آنها قرار دهد» (أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً).

از تعبیر فوق استفاده مى شود که حکم حبس، موقّت بوده است و پس از آماده شدن محیط و افکار، حکم جدید درباره آنها نازل خواهد شد.

(آیه 16) در این آیه حکم زناى غیرمحصنه را بیان مى کند مى فرماید: «و از میان شما،آن مردان و زنانى که (همسر ندارند، و) مرتکب آن کار (زشت) مى شوند، آنها را آزار دهید» و حدّ بر آنان جارى نمایید (وَالَّذَانِ یَأْتِیَانِهَا مِنْکُمْ فَـَاذُوهُمَا).

مجازات مذکور در این آیه یک مجازات کلّى است و آیه 2 سوره نور که حدّ زنا را یک صد تازیانه براى هریک از طرفین بیان کرده، مى تواند تفسیر و توضیحى براى این آیه بوده باشد.

در پایان آیه به مسأله توبه و بخشش از این گونه گناهکاران اشاره کرده مى فرماید: «و اگر توبه کنند، و (خود را) اصلاح نمایند، (و به جبران گذشته بپردازند،) از آنها درگذرید. زیرا خداوند، توبه پذیر و مهربان است» (فَإِنْ تَابَا وَ أَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ کَانَ تَوَّابًا رَحِیمًا).

ضمناً از این حکم استفاده مى شود که هرگز نباید افرادى را که توبه کرده اند، در برابر گناهان سابق مورد ملامت قرار داد.

(آیه 17) در آیه قبل مسأله سقوط حد و مجازات مرتکبین اعمال منافى عفّت در پرتو توبه بیان شد، در این آیه پاره اى از شرایط آن را بیان کرده مى فرماید: «پذیرش توبه از سوى خدا، تنها براى کسانى است که کار بدى را از روى جهالت انجام مى دهند» (إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَة).

منظور از «جهالت» در آیه فوق طغیان غرایز وتسلّط هوسهاى سرکش و چیره شدن آنها بر نیروى عقل و ایمان است. در این حالت، گرچه علم و دانش انسان به گناه از بین نمى رود، امّا تحت تأثیر آن غرایز سرکش قرار گرفته و عملا بى اثر مى گردد و هنگامى که علم اثر خود را از دست داد، با جهل و نادانى برابر خواهد بود.

در جمله بعد قرآن به یکى دیگر از شرایط توبه اشاره کرده مى فرماید: «سپس زود توبه مى کنند» (ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیب).

یعنى به زودى از کار خود پشیمان شوند و به سوى خدا باز گردند زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه را به طور کلى از روح و جان انسان بشوید.

پس از ذکر شرایط توبه، در پایان آیه مى فرماید: «خداوند، توبه چنین اشخاصى را مى پذیرد; و خدا دانا و حکیم است» (فَأُولَـئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا).

(آیه 18) در این آیه به کسانى اشاره نموده که توبه آنها پذیرفته نمى شود. مى فرماید: «براى کسانى که کارهاى بد را انجام مى دهند و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرامى رسد مى گوید: الآن توبه کردم. توبه نیست» (وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّـَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّى تُبْتُ الْـَـنَ).

در جمله بعد از دسته دیگرى که توبه آنها پذیرفته نمى شود، سخن مى گوید مى فرماید: «و نه براى کسانى که در حالِ کفر از دنیا مى روند» (وَ لاَالَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ).

در حقیقت، آیه مى گوید کسانى که از گناهان خود در حال صحت و سلامت و ایمان توبه کرده اند، ولى در حال مرگ باایمان از دنیا نرفتند، توبه هاى گذشته آنها نیز بى اثر است.

در پایان آیه مى فرماید: «اینها (هر دو دسته) کسانى هستند که عذاب دردناکى برایشان فراهم کرده ایم» (أُولَـئِکَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا).

 

چرا ارث مرد دو برابر زن مى باشد شأن نزول
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma