خالق همه چیز اوست

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
شکافنده صبح چشمها خدا را نمى بیند

(آیه 100) در این آیه و آیات بعد به گوشه اى از عقاید نادرست و خرافات مشرکان و صاحبان مذاهب باطله و جواب منطقى آنها اشاره شده است.

نخست مى گوید: «آنان براى خدا همتایانى از جن قرار دادند» (وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ الْجِنَّ).

سپس به این پندار خرافى پاسخ داده مى گوید: «در حالى که خداوند همه آنها را آفریده است» (وَ خَلَقَهُمْ).

یعنى چگونه ممکن است مخلوق کسى شریک او بوده باشد، زیرا شرکت نشانه سنخیت و هم افق بودن است در حالى که مخلوق هرگز در افق خالق نخواهد بود.

خرافه دیگر اینکه: «و براى خدا، به دروغ و از روى جهل، پسران و دخترانى ساختند» (وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَ بَنَات بِغَیْرِ عِلْم).

«خَرَقوا» از ماده «خرق» گرفته شده که در اصل به معنى پاره کردن چیزى بدون رویه و حساب است، در مقابل «خلق» که ایجاد چیزى از روى حساب است. این دو واژه گاهى در مورد مطالب ساختگى و دروغین نیز به کار مى رود، ولى دروغهایى که با مطالعه و حساب شده ساخته مى شود، خلق و اختلاق و دروغهاى بى حساب و کتاب را خرق و اختراق مى گویند. یعنى آنها این دروغها را بدون مطالعه جوانب مطلب و بدون در نظر گرفتن لوازم آن، ساختند.

 

در حقیقت، بهترین دلیل باطل بودن این گونه عقاید خرافى همان است که از جمله «بِغَیرِ عِلم» استفاده مى شود. یعنى هیچ گونه دلیل و نشانه اى براى این موهومات در دست نداشتند.

امّا اینکه چه طوایفى براى خدا پسرانى قائل بودند، قرآن نام دو طایفه را در آیات دیگر برده است: یکى مسیحیان که عقیده داشتند عیسى پسر خداست، و دیگر یهود که عُزیر را فرزند او مى دانستند.

به طورى که از آیه 30 سوره توبه استفاده مى شود، اعتقاد به وجود فرزند پسر براى خدا منحصر به مسیحیان و یهود نبوده، بلکه در میان مذاهب خرافى پیشین نیز وجود داشته است.

امّا در مورد اعتقاد به وجود دختران براى خدا، قرآن در آیه 19 سوره زخرف مى فرماید: «آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند مؤنث پنداشتند.»

در پایان این آیه همه این اباطیل را نفى مى کند و مى گوید: «منزّه است خدا و برتر است از آنچه توصیف مى کنند!» (سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا یَصِفُونَ).

(آیه 101) در این آیه به پاسخ این عقاید خرافى پرداخته مى گوید: «پدیدآورنده آسمانها و زمین است» (بَدِیعُ السَّمَـوَاتِ وَالاَْرْضِ).

«بدیع» به معنى وجودآورنده چیزى بدون سابقه است. یعنى خداوند آسمانها و زمین را بدون هیچ ماده یا طرح و نقشه قبلى ایجاد کرده است.

به علاوه، «چگونه ممکن است فرزندى داشته باشد؟! حال آنکه همسرى نداشته» (أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ).

او چه نیازى به همسر دارد؟! وانگهى چه کسى ممکن است همسر او باشد با اینکه همه مخلوق او هستند؟!

بار دیگر مقام خالقیت او را نسبت به همه چیز و همه کس و احاطه علمى او را نسبت به تمام آنها تأکید کرده مى گوید: «و همه چیز را آفریده; و او به هر چیز داناست» (وَ خَلَقَ کُلَّ شَىْء وَ هُوَ بِکُلِّ شَىْء عَلِیمٌ).

(آیه 102) پس از ذکر خالقیت نسبت به همه چیز و ابداع آسمانها و زمین و منزّه بودن او از عوارض جسم و جسمانى و همسر و فرزند و احاطه علمى او به هر کار و هرچیز، در این آیه نتیجه مى گیرد: آرى، «این است خداوند، پروردگار شما! هیچ معبودى جز او نیست; آفریدگار همه چیز است; او را بپرستید» (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لاَإِلَـهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَىْء فَاعْبُدُوهُ).

در پایان آیه براى اینکه هرگونه امیدى را به غیر خدا قطع کند مى گوید: «و او نگهبان و مدبّر همه موجودات است» (وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَىْء وَکِیلٌ).

بنابراین، کلید حلّ مشکلات فقط در دست او مى باشد و هیچ کس غیر از او توانایى بر این کار ندارد زیرا غیر او همه نیازمندند.

(آیه 103) در آیه براى اثبات حاکمیت و نگاهبانى او نسبت به همه چیز، همچنین براى اثبات تفاوت او با همه موجودات، مى گوید: «چشمها او را نمى بینند، ولى او همه چشمها را مى بیند; و او بخشنده (انواع نعمتها، و باخبر از دقایق موجودات،) و آگاه (از همه چیز) است» مصالح بندگان را مى داند و از نیازهایشان باخبر است و به مقتضاى لطفش با آنها رفتار مى کند (لاَتُدْرِکُهُ الاَْبْصَارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الاَْبْصَارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ).

در حقیقت، کسى که مى خواهد حافظ و مربّى و پناهگاه همه چیز باشد باید این صفات را دارا باشد.

شکافنده صبح چشمها خدا را نمى بیند
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma