وصیّتهاى شایسته

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
آیا خون مرد رنگین تر است 1. فلسفه وصیّت

(آیه 180) در آیات گذشته سخن از مسائل جانى و قصاص در میان بود، در این آیه و دو آیه بعد به قسمتى از احکام وصایا که ارتباط با مسائل مالى دارد مى پردازد و به عنوان یک حکم الزامى مى گوید: «بر شما نوشته شده: هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبى [= مالى] از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزدیکان، به طور شایسته وصیّت کند» (کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالاَْقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ).

و در پایان آیه اضافه مى کند: «این حقّى است بر پرهیزگاران» (حقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ).

وصیّت کردن در قوانین اسلامى هرچند عمل مستحبى است امّا چون مستحب مؤکّد است از آن با جمله «کتب علیکم» تعبیر شده است.

قابل توجّه اینکه در اینجا به جاى کلمه مال، کلمه «خیر» گفته شده است. این تعبیر نشان مى دهد که اسلام ثروت و سرمایه اى را که از طریق مشروع به دست آمده باشد و در مسیر سود و منفعت اجتماع به کار گرفته شود، خیر و برکت مى داند و بر افکار نادرست آنها که ثروت را ذاتاً چیز بدى مى دانند خطّ بطلان مى کشد.

در ضمن این تعبیر اشاره لطیفى به مشروع بودن ثروت است زیرا اموال نامشروعى که انسان از خود به یادگار مى گذارد خیر نیست بلکه شر و نکبت است.

مقیّد ساختن وصیّت در آیه فوق با قید «بالمعروف» اشاره به این است که وصیّت باید از نظر مبلغ و مقدار و از نظر شخصى که وصیّت به نام او شده و هم از جهات دیگر به گونه اى باشد که عرف عقلا آن را عملى شایسته بدانند. نه یک نوع تبعیض ناروا و مایه نزاع و دعوا و انحراف از اصول حق و عدالت.

(آیه 181) هنگامى که وصیت جامع ویژگیهاى بالا باشد، از هر نظر محترم و مقدّس است و هرگونه تغییر و تبدیل در آن ممنوع و حرام است. آیه مى گوید: «پس کسانى که بعد از شنیدنش آن را تغییر دهند گناه آن، تنها بر کسانى است که آن (وصیّت) را تغییر مى دهند» (فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ).

و اگر گمان کنند که خداوند از توطئه هایشان خبر ندارد سخت در اشتباهند. «خداوند، شنوا و داناست» (إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).

آیه فوق اشاره به این حقیقت است که خلافکاریهاى «وصى» (کسى که عهده دار انجام وصایا است) هرگز اجر و پاداش وصیّت کننده را از بین نمى برد. او به اجر خود رسیده، تنها گناه بر گردن وصى است که تغییرى در کمّیت یا کیفیت و یا اصل وصیّت داده است.

(آیه 182) تا به اینجا این حکم اسلامى کاملا روشن شد که هرگونه تغییر و تبدیل در وصیّت، به هر صورت و به هر مقدار باشد، گناه است. امّا از آنجا که هر قانونى استثنایى دارد، در این آیه مى گوید: «و کسى که از انحراف وصیّت کننده (و تمایل یک جانبه او به بعض ورثه)، یا از گناه او (که مبادا وصیّت به کار خلافى کند) بترسد، و میان آنها را اصلاح دهد، گناهى بر او نیست; (و مشمول حکم تبدیل وصیّت نمى باشد.) خداوند، آمرزنده و مهربان است» (فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوص جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

بنابراین، استثنا مربوط به مواردى است که وصیّت به طور شایسته صورت نگرفته، فقط در اینجا وصى حق تغییر دارد. البته اگر وصیّت کننده زنده است مطالب را به او گوشزد مى نماید تا تغییر دهد و اگر از دنیا رفته شخصاً اقدام به تغییر مى کند.

تعبیر «جنف» که به معنى انحراف از حق و تمایل یک جانبه است، اشاره به انحرافاتى است که ناآگاهانه دامنگیر وصیّت کننده مى شود و تعبیر به «إثم» اشاره به انحرافات عمدى است.

 

آیا خون مرد رنگین تر است 1. فلسفه وصیّت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma