تفسیر: سازشکاران

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
شأن نزول: شأن نزول:

این آیه یکى دیگر از صفات ناپسند یهود را بازگو مى کند که آنها براى پیشبرد اهدافشان آن چنان سازشکارى با هر جمعیّتى نشان مى دادند که حتّى براى جلب نظر بت پرستان، در برابر بتهاى آنها سجده مى کردند و آنچه را که درباره عظمت اسلام و صفات پیامبر(ص) دیده یا خوانده بودند زیرپا مى گذاشتند، حتّى براى خوشایند بت پرستان، آیین خرافى و مملوّ از ننگ آنها را بر اسلام ترجیح مى دادند با اینکه اهل کتاب بودند و قدر مشترکشان با اسلام به مراتب بیش از بت پرستان بود.

از این رو، آیه به عنوان تعجّب مى گوید: «آیا ندیدى کسانى را که بهره اى از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال،) به جبت و طاغوت ]= بت و بت پرستان [ایمان مى آورند» (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ).

به این قناعت نکرده «و درباره کافران مى گویند: آنها، از کسانى که ایمان آورده اند، هدایت یافته ترند؟!» (وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هَـؤُلاَءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُوا سَبِیلاً).

(آیه 52) در این آیه سرنوشت این گونه سازشکاران را بیان کرده مى فرماید: «آنها کسانى هستند که خداوند ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است; و هرکس را خدا از رحمتش دور سازد، یاورى براى او نخواهى یافت» (أُولَـئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیرًا).

(آیه 53) در تفسیر دو آیه قبل گفته شد که یهود به خاطر جلب توجّه بت پرستان مکّه گواهى دادند که بت پرستى قریش از خداپرستى مسلمانان بهتر است و حتّى خود آنان در مقابل بتها سجده کردند. در این آیه و آیه بعد این نکته یادآورى شده که قضاوت آنان به دو دلیل فاقد ارزش و اعتبار است:

1. «آیا آنها ]= یهود[ سهمى در حکومت دارند (که بخواهند چنین داورى کنند)؟! در حالى که اگر چنین بود، (همه چیز را در انحصار خود مى گرفتند، و) کمترین حق را به مردم نمى دادند» (أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ الْمُلْکِ فَإِذًا لاَ یُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیرًا).(1)

(آیه 54) 2. آنها بر اثر ظلم و ستم و کفران نعمت، مقام نبوّت و حکومت را از دست دادند و به همین جهت، مایل نیستند این موقعیت الهى به دست کسى سپرده شود. «یا اینکه نسبت به مردم ]= پیامبر و خاندانش[، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد مىورزند؟!» (أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا ءَاتَیهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ).

سپس مى فرماید: چرا از اعطاى چنین منصبى به پیامبر اسلام(ص) و خاندان بنى هاشم تعجّب مى کنید و حسد مىورزید، در حالى که «ما به آل ابراهیم، (که یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و حکمت دادیم; و حکومت عظیمى در اختیار آنها ]= پیامبران بنى اسرائیل[ قرار دادیم» (فَقَدْ ءَاتَیْنَا ءَالَ إِبْرهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَ ءَاتَیْنَاهُمْ مُلْکًا عَظِیمًا).

امّا شما مردم ناخلف، آن سرمایه هاى معنوى و مادّى پرارزش را بر اثر شرارت و قساوت از دست دادید.

از امام صادق(ع) درباره این آیه سؤال کردند، فرمود: «نَحنُ الْمَحسُودونَ» (ماییم که مورد حسد دشمنان قرار گرفته ایم).

زیانهاى معنوى و مادّى، فردى و اجتماعى «حسد» فوق العاده زیاد است و در روایات پیشوایان اسلام به آن اشاره شده; از جمله در حدیثى امام صادق(ع) فرمود: «حسد و بدخواهى، از تاریکى قلب و کوردلى است و از انکار نعمتهاى خدا به افراد سرچشمه مى گیرد و این دو (کوردلى و ایراد بر بخشش خدا) دو بال کفر هستند. به سبب حسد بود که فرزند آدم در یک حسرت جاودانى فرو رفت و به هلاکتى افتاد که هرگز از آن رهایى نمى یابد.»

(آیه 55) در این آیه مى گوید: «ولى جمعى از آنها به آن ]= کتاب آسمانى [ایمان آوردند; و جمعى راه (مردم را) بر آن بستند. و شعله فروزان آتش دوزخ (براى آنها) کافى است!» (فَمِنْهُمْ مَنْ ءَامَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِیرًا).

همچنین کسانى که به این کتاب آسمانى که بر پیامبر اسلام(ص) نازل گردیده کفر مىورزند به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.

(آیه 56) در این آیه و آیه بعد سرنوشت افراد باایمان و بى ایمان تشریح شده است. در این آیه مى گوید: «کسانى که به آیات ما کافر شدند، به زودى آنها را در آتشى وارد مى کنیم که هرگاه پوستهاى تنشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوستهاى دیگرى به جاى آن قرار مى دهیم، تا کیفر (الهى) را بچشند» (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِـَایَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَارًا کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُوا الْعَذَابَ).(1)

البتّه پوستهاى جدید از همان موادّ پوستهاى پیشین تشکیل مى گردد. و این، نتیجه اصرار در زیر پا گذاشتن حق و عدالت و انحراف از فرمان خداست.

در پایان آیه مى فرماید: «خداوند، (نسبت به انجام این گونه مجازاتها،) توانا و حکیم است» و روى حساب، کیفر مى دهد (إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَزِیزًا حَکِیمًا).

(آیه 57) در آیات گذشته سخن از مجازات کافران بود، در این آیه به پاداش مؤمنان اشاره کرده مى فرماید: «و کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، به زودى آنها را در باغهایى از بهشت وارد مى کنیم که نهرها از زیر درختانش جارى است; همیشه در آن خواهند ماند; و همسرانى پاکیزه براى آنها خواهد بود; و آنان را در سایه هاى گسترده (و فرح بخش) جاى مى دهیم» (وَالَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّات تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِیلاً).(2)

 


1. «نقیر» از ماده «نقر»، به معنى کوبیدن چیزى است که به ایجاد حفره و سوراخ منتهى شود. منقار را نیز به همین دلیل منقار گویند.

2. «نُصلیهم» از ماده «صلى» به معنى در آتش افکندن و به آتش سوختن است.

   «نَضِجت» از ماده «نضج»، به معنى بریان شدن است.

3. «ظلیل» از ماده «ظلّ» به معنى سایه، در اینجا براى تأکید به کار رفته است زیرا ظلّ ظلیل معنى سایه سایه دار مى دهد و آن کنایه از یک سایه کامل و همیشگى است.

شأن نزول: شأن نزول:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma