بیدارى زودگذر و بى اثر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
نفوذناپذیران همواره در راه مصلحان مشکلات بوده

(آیه 27) در دو آیه گذشته به قسمتى از اعمال لجولجانه مشرکان اشاره شد، در این آیه و آیه بعد صحنه اى از نتایج اعمال آنها مجسّم گردیده است تا بدانند چه سرنوشت شومى در پیش دارند و بیدار شوند، یا وضع آنها عبرتى براى دیگران گردد. آیه مى گوید: «اى کاش (حال آنها را) هنگامى که در برابر آتش (دوزخ) ایستاده اند، ببینى!» (وَ لَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ).

در آن حالت چنان منقلب مى شوند که «مى گویند: اى کاش (بار دیگر، به دنیا) بازگردانده مى شدیم، و آیات پروردگارمان را تکذیب نمى کردیم، و از مؤمنان مى بودیم» (فَقَالُوا یَا لَیْتَنَا نُرَدُّ وَ لاَنُکَذِّبَ بِـَایَاتِ رَبِّنَا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).

(آیه 28) در این آیه مى افزاید: آنها در واقع پشیمان نیستند، «بلکه اعمال و نیّاتى را که قبلاً پنهان مى کردند، در برابر آنها آشکار شده» و به وحشت افتاده اند (بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا کَانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ).

ولى این بیدارى پایدار و پابرجا نیست و به خاطر شرایط و اوضاع خاص و روبه رو شدن با مجازاتهاى عینى پدید آمده است. بدین جهت «اگر (به فرض محال، بار دیگر به این جهان) بازگردند، به همان اعمالى که از آن نهى شده بودند بازمى گردند» (وَ لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ).

بنابراین «آنها (در آرزو و ادّعاى خویش صادق نیستند و، از) دروغگویانند» (وَ  إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ).

(آیه 29) این آیه دنباله سخنان مشرکان است که به هنگام مشاهده صحنه هاى رستاخیز آرزو مى کنند بار دیگر به دنیا بازگردند و جبران کنند، ولى قرآن مى گوید: اگر اینها بازگردند نه تنها به فکر جبران نخواهند بود و به کارهاى خود ادامه خواهند داد، بلکه اساساً رستاخیز را هم انکار خواهند کرد همان گونه که در دنیا چنین بودند; «آنها گفتند: چیزى جز این زندگى دنیاى ما نیست و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد» (وَ قَالُوا إِنْ هِىَ إِلاَّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا وَ مَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ).

(آیه 30) این آیه به سرنوشت آنها در روز رستاخیز اشاره کرده مى گوید: «اگر آنها را به هنگامى که در پیشگاه پروردگارشان ایستاده اند، ببینى! (به آنها) مى گوید: آیا این حق نیست؟!» (وَ لَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَیْسَ هَـذَا بِالْحَقِّ).

«مى گویند: چرا، قسم به پروردگارمان» حق است (قَالُوا بَلَى وَ رَبِّنَا).

دگر بار «مى گوید: پس مجازات را بچشید به سزاى آنچه انکار مى کردید!» (قَالَ فَذُقُواالْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ).

منظور از «وقوف در برابر پروردگار» این نیست که خداوند مکانى داشته باشد، بلکه به معنى ایستادن در برابر صحنه هاى مجازات اوست ـ همان طور که بعضى از مفسّران گفته اند ـ و یا کنایه از حضور در دادگاه الهى است، چنانکه که انسان به هنگام نماز مى گوید: من در برابر خداوند ایستاده ام.

(آیه 31) در این آیه به خسران و زیان منکران معاد و رستاخیز اشاره کرده مى فرماید: «آنها که لقاى پروردگار را تکذیب کردند، مسلّماً زیان دیدند» (قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ).

منظور از «ملاقات پروردگار» یا ملاقات معنوى و ایمان شهودى است (شهود باطنى) و یا ملاقات صحنه هاى رستاخیز و پاداش و جزاى او.

سپس مى گوید: این تکذیب ادامه مى یابد «تا هنگامى که ناگهان قیامت به سراغشان بیاید; مى گویند: اى افسوس بر ما که درباره آن، کوتاهى کردیم» (حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا یَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِیهَا).

 

منظور از «ساعة» روز قیامت است. «بَغتَة» به معنى این است که به طور ناگهانى و جهش آسا که هیچ کس جز خدا وقت آن را نمى داند، واقع مى شود.

سپس قرآن مى گوید: «و آنها (بار سنگین گناهانشان را بر دوش مى کشند» (وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ).

«أوزار» جمع «وزر» به معنى بار سنگین است و در اینجا منظور گناهان است. این آیه مى تواند یکى از دلایل تجسّم اعمال باشد زیرا مى گوید آنها گناهان سنگین خود را بر دوش مى کشند.

در پایان آیه مى فرماید: «چه بد بارى بر دوش خواهند داشت» (أَلاَ سَاءَ مَا یَزِرُونَ).

(آیه 32) در این آیه براى بیان موقعیت زندگى دنیا در برابر زندگى آخرت مى گوید: «زندگى دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمى نیست» (وَ مَاالْحَیَوةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ).

تشبیه زندگى دنیا به بازى و سرگرمى از این نظر است که بازیها و سرگرمیها معمولا کارهاى توخالى و بى اساس هستند که از متن زندگى حقیقى دورند.

بسیار دیده مى شود که کودکان دور هم مى نشینند و بازى را شروع مى کنند، یکى را امیر و دیگرى را وزیر و یکى را دزد و دیگرى را قافله، امّا ساعتى نمى گذرد که نه خبرى از امیر است و نه وزیر و نه دزد و نه قافله. یا در نمایشنامه هایى که به منظور سرگرمى انجام مى شود، صحنه هایى از جنگ یا عشق یا عداوت مجسّم مى گردد، امّا پس از ساعتى خبرى از هیچ کدام نیست.

سپس زندگانى سراى دیگر را با آن مقایسه کرده مى فرماید: «و سراى آخرت، براى آنها که پرهیزگارند، بهتر است. آیا نمى اندیشید؟!» (وَ لَلدَّارُ الاَْخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ).

زیرا حیاتى است جاویدان وفناناپذیر، در جهانى وسیع تر، در عالمى که سر و کار آن با حقیقت است نه مجاز و با واقعیت است نه خیال.

نفوذناپذیران همواره در راه مصلحان مشکلات بوده
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma