این یک قانون عمومى است که اگر به غرایز طبیعى انسان به صورت صحیحى پاسخ گفته نشود براى اشباع آن متوجّه راه هاى انحرافى خواهد شد زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرایز طبیعى را نمى توان از بین برد.
این موضوع را نیز نمى توان انکار کرد که غریزه جنسى یکى از نیرومندترین غرایز انسانى است، تا آنجا که پاره اى از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان مى دانند و غرایز دیگر را به آن بازمى گردانند.
این موضوع به خصوص در عصر ما، که سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعى بالا رفته و کمتر جوانى مى تواند در سنین پایین یعنى در اوج دوران غریزه جنسى اقدام به ازدواج کند، شکل حادّترى به خود گرفته است.
از طرفى ازدواج دائم، نه در گذشته و نه امروز، به تنهایى جوابگوى نیازمندى هاى جسمى همه طبقات مردم نبوده و نیست، و ما بر سر دوراهى قرار داریم; یا باید فحشا را مجاز بدانیم ـ همان طور که دنیاى مادّى امروز عملا بر آن صحه گذارده و آن را به رسمیت شناخته ـ یا طرح ازدواج موقّت را بپذیریم. معلوم نیست آنها که با ازدواج موقّت و فحشا مخالفند چه جوابى براى این سؤال دارند؟ در حالى که طرح ازدواج موقّت، نه شرایط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکّن مالى یا اشتغالات تحصیلى و مانند آن نسازد و نه زیانهاى فجایع جنسى و فحشا را در بر دارد.